الهي من تو را ياري نکردم
الهي من تو را ياري نکردم
به غير از معصيت کاري نکردم
جواني ام را امانت داده بودي
امانت را نگه داري نکردم
ذليلم,مسکينم,خوار و پستم
کنار سفره ي خوبان نشستم
به جاي شکر تو ديدي چه کردم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
گذشتم من ز مرز بي حيايي
نبردي آبرويم را خدايي
ميان معصيت بودم شنيدم
صدايم ميکني بنده کجايي
خدا گوید:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
بدان آغوش من باز است،
شروع کن،
یک قدم با تو،
تمام گام های مانده اش با من...♥
به غير از معصيت کاري نکردم
جواني ام را امانت داده بودي
امانت را نگه داري نکردم
ذليلم,مسکينم,خوار و پستم
کنار سفره ي خوبان نشستم
به جاي شکر تو ديدي چه کردم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
گذشتم من ز مرز بي حيايي
نبردي آبرويم را خدايي
ميان معصيت بودم شنيدم
صدايم ميکني بنده کجايي
خدا گوید:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
بدان آغوش من باز است،
شروع کن،
یک قدم با تو،
تمام گام های مانده اش با من...♥
۷۵۰
۰۶ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.