از چی بگم؟ بگم از این بنده های خسته؟ از این همه درد تموم
از چی بگم؟ بگم از این بنده های خسته؟ از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده ها میچسبه رو لبم، این منم با یه رد پای خسته
از چی بگم؟ بگم از یه روح زخمی، که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزایی که خط خوردن توی تقویم، خبر میدن از یه اشتباه رو به تخریب . . .
از چی بگم؟ از بچه های پایین شهر؟ که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب؟
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست، تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین، که هستند تو واردات کالای ساخت چین
تو به من بگو اینو من از چی بگم خب؟ ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟
از چی بگم؟ شاید قصه دوست داری، مث قصه ی اون همکلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه، گناه واقعیت، داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی، که بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت، آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
این طفل معصوم با داد و فریاد گفت، زود بدویین سمت در ولی درم قفل بود
چشام خشک شد، یکم بهم اشک بده ایزد، این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن؟
کودکی مُرد، در راه کلاسی که، سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
از چی بگم؟ این صحبت شده غروب، زرد، توی قلب بچه های مدرسه ی درود زن
غصه نخور صدامو بشنو از توی خونَت، من صداتو به گوش همه میرسونم
خنده هامو نبین، این خنده ها میچسبه رو لبم، این منم با یه رد پای خسته
از چی بگم؟ بگم از یه روح زخمی، که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزایی که خط خوردن توی تقویم، خبر میدن از یه اشتباه رو به تخریب . . .
از چی بگم؟ از بچه های پایین شهر؟ که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب؟
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست، تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین، که هستند تو واردات کالای ساخت چین
تو به من بگو اینو من از چی بگم خب؟ ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟
از چی بگم؟ شاید قصه دوست داری، مث قصه ی اون همکلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه، گناه واقعیت، داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی، که بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت، آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
این طفل معصوم با داد و فریاد گفت، زود بدویین سمت در ولی درم قفل بود
چشام خشک شد، یکم بهم اشک بده ایزد، این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن؟
کودکی مُرد، در راه کلاسی که، سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
از چی بگم؟ این صحبت شده غروب، زرد، توی قلب بچه های مدرسه ی درود زن
غصه نخور صدامو بشنو از توی خونَت، من صداتو به گوش همه میرسونم
۴.۹k
۱۱ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.