درد'''''کسی نمیداند درد دیگران چیست'''هرکدام از ما فقط در
درد'''''کسی نمیداند درد دیگران چیست'''هرکدام از ما فقط درد خودمان را بزرگ می دانیم'''
با نگاهی نکته بین به اطرافت بنگر'''
پسر هفت ساله که زباله ها را جست و جو می کند''''دختر ده ساله که خود فروشی می کند'زن جوان که برای لقمه نانی آپارتمان ها را نظافت می کند'''
پیر مرد هشتاد ساله که بلاخره در حین نظافت خانه ی یک متملول فوت میکند'مادری که عینک پسرش شکسته و بدون آن دید ندارد'پولی برای خرید عینک نداشته و شب تا صبح اشک میریزد''مادری که دختر دو ساله اش از هفت صبح تا ظهر برای یک عدد تخم مرغ گریه میکند'ومادر فقط نظاره گر گریه هایش می باشد'''پدری که سه پسر دو و چهار وهفت ساله ی او یک ماه منتظرند تا یارانه بگیرد و برایشان کباب بخرد'''پدری که عمری با دست های پینه بسته اش دست نوازش بر سرتک دخترش می کشید و حامی او بود'''اکنون پولی برای خرید داروی ضد سرطانش ندارد''مادری که ترا می زاید اما مهری به تو ندارد'''دردکه فقط عاشق شدن وبه وصال یار نرسین نیست '''درد واقعی یعنی به گذشته ات بنگری'وتنت بلرزدکه چگونه زنده ای؟من با اینان بزرگ شدم و نظاره گر تک تکشان بودم!چیزی که مانع ما شدن منوتو شد این است!درد
با نگاهی نکته بین به اطرافت بنگر'''
پسر هفت ساله که زباله ها را جست و جو می کند''''دختر ده ساله که خود فروشی می کند'زن جوان که برای لقمه نانی آپارتمان ها را نظافت می کند'''
پیر مرد هشتاد ساله که بلاخره در حین نظافت خانه ی یک متملول فوت میکند'مادری که عینک پسرش شکسته و بدون آن دید ندارد'پولی برای خرید عینک نداشته و شب تا صبح اشک میریزد''مادری که دختر دو ساله اش از هفت صبح تا ظهر برای یک عدد تخم مرغ گریه میکند'ومادر فقط نظاره گر گریه هایش می باشد'''پدری که سه پسر دو و چهار وهفت ساله ی او یک ماه منتظرند تا یارانه بگیرد و برایشان کباب بخرد'''پدری که عمری با دست های پینه بسته اش دست نوازش بر سرتک دخترش می کشید و حامی او بود'''اکنون پولی برای خرید داروی ضد سرطانش ندارد''مادری که ترا می زاید اما مهری به تو ندارد'''دردکه فقط عاشق شدن وبه وصال یار نرسین نیست '''درد واقعی یعنی به گذشته ات بنگری'وتنت بلرزدکه چگونه زنده ای؟من با اینان بزرگ شدم و نظاره گر تک تکشان بودم!چیزی که مانع ما شدن منوتو شد این است!درد
۲.۳k
۱۹ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.