آهسته گفتم: می ترسم روزی تو را نداشته باشم دست هایم را محکم تر گرفتی چشم هایم را که باز کردم نیمه های شب بود تنها در خانه و روی صندلی به خواب رفته بودم ..!!
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.