🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده
#پارت218
#جلد_دوم
منی که جونش بودم و هیچ کسی مثل من نمی دونست که آیلین چقدر عاشق منه
طوری عکسا گرفته شده بود که اگه منم جای اون بودم این طور بی خبر می ذاشتم می رفتم.
احساس می کردم قلبم داره از جا کنده میشه تصور اینکه دیگه آیلین و نداشته باشم برای من ممکن نبود چطور می تونستم آیلینه نداشته باشم.
آیلین برای من فقط زنم نبود عشقی بود که از هیچ کسی نگرفته بودم به من عشقی می داد که هیچکس در حد و توانش نبود
دست و پامو گم کرده بودم نمیدونستم باید چطور پیداش کنم باید چطور پیداش کنم و بهش بفهمونم که این عکسا به خواست من نبوده !
با صدای زنگ در خونه به ناچار از جام بلند شدم و به سمت آیفون رفتم بدون اینکه بپرسم کیه درو باز کردم از پنجره دیدم که شاهین وارد حیاط شد دست دوره کمر کیمیا انداخته بود و داشت می آوردتش به سمت خونه
حالم از این زن به هم می خورد زندگی من به خاطر این زن از هم پاشیده بود و من الان پشیمون بودم که چرا واقعاً جونشو نگرفتم
وقتی وارد خونه شد عصبی به سمتش حمله کردم دستمو دور گردنش انداختم و محکم فشار دادم و گفتم
بالاخره کار خودتو کردی و بالاخره به چیزی که می خواستی رسیدی آیلین رفته دخترمم با خودش برده میفهمی با خودش برده!
اما کور خوندی زیر سنگم رفته باشه پیداش می کنم اون زن منه عشق منه آسمون به زمین بیاد از آسمون سنگ بباره هر اتفاقی که بیفته براش می گردونم توی این خونه سر زندگیش اینو بهت قول میدم تو توی زندگی من هیچ جایی نداری تو یه آدم نفرت انگیزی که حالم ازت بهم میخوره...
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خان_زاده
#پارت218
#جلد_دوم
منی که جونش بودم و هیچ کسی مثل من نمی دونست که آیلین چقدر عاشق منه
طوری عکسا گرفته شده بود که اگه منم جای اون بودم این طور بی خبر می ذاشتم می رفتم.
احساس می کردم قلبم داره از جا کنده میشه تصور اینکه دیگه آیلین و نداشته باشم برای من ممکن نبود چطور می تونستم آیلینه نداشته باشم.
آیلین برای من فقط زنم نبود عشقی بود که از هیچ کسی نگرفته بودم به من عشقی می داد که هیچکس در حد و توانش نبود
دست و پامو گم کرده بودم نمیدونستم باید چطور پیداش کنم باید چطور پیداش کنم و بهش بفهمونم که این عکسا به خواست من نبوده !
با صدای زنگ در خونه به ناچار از جام بلند شدم و به سمت آیفون رفتم بدون اینکه بپرسم کیه درو باز کردم از پنجره دیدم که شاهین وارد حیاط شد دست دوره کمر کیمیا انداخته بود و داشت می آوردتش به سمت خونه
حالم از این زن به هم می خورد زندگی من به خاطر این زن از هم پاشیده بود و من الان پشیمون بودم که چرا واقعاً جونشو نگرفتم
وقتی وارد خونه شد عصبی به سمتش حمله کردم دستمو دور گردنش انداختم و محکم فشار دادم و گفتم
بالاخره کار خودتو کردی و بالاخره به چیزی که می خواستی رسیدی آیلین رفته دخترمم با خودش برده میفهمی با خودش برده!
اما کور خوندی زیر سنگم رفته باشه پیداش می کنم اون زن منه عشق منه آسمون به زمین بیاد از آسمون سنگ بباره هر اتفاقی که بیفته براش می گردونم توی این خونه سر زندگیش اینو بهت قول میدم تو توی زندگی من هیچ جایی نداری تو یه آدم نفرت انگیزی که حالم ازت بهم میخوره...
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۸.۹k
۲۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.