عاشقانه
کاش در محشر آغوش تو مدهوش شوم
روی زانوی تو خاکستر و خاموش شوم
آنچنان از تب لبهای تو تبخیر شوم
که در این مهلکه بر باد و فراموش شوم
دل به دریا زده با موج تمنا ٬ دمساز
غرق در گوشه ی آرام بناگوش شوم
هوش از سر ببری هر چه دهن باز کنی
تا سحر لب به لب ِ خمره ی پرجوش شوم
مو پریشان بکنی بر سر و بر سینه ی من
که فنا در تو و خود نیز سیه پوش شوم
حکم عقل است که دیوانگی از سر گیرم
با تو تا شهر خدا هم دل و هم دوش شوم
آسمان رونق مهتاب ندارد تا کی ؟!
بی تو با یاد تو تا صبح هم آغوش شوم
#جذاب #زیبا #عاشقانه #عشق #هنر_عکاسی
روی زانوی تو خاکستر و خاموش شوم
آنچنان از تب لبهای تو تبخیر شوم
که در این مهلکه بر باد و فراموش شوم
دل به دریا زده با موج تمنا ٬ دمساز
غرق در گوشه ی آرام بناگوش شوم
هوش از سر ببری هر چه دهن باز کنی
تا سحر لب به لب ِ خمره ی پرجوش شوم
مو پریشان بکنی بر سر و بر سینه ی من
که فنا در تو و خود نیز سیه پوش شوم
حکم عقل است که دیوانگی از سر گیرم
با تو تا شهر خدا هم دل و هم دوش شوم
آسمان رونق مهتاب ندارد تا کی ؟!
بی تو با یاد تو تا صبح هم آغوش شوم
#جذاب #زیبا #عاشقانه #عشق #هنر_عکاسی
۳.۸k
۱۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.