میگویند روزی عارفی از دنیا می رود، فرشته ای نزد او می آید
میگویند روزی عارفی از دنیا می رود، فرشته ای نزد او می آید و میپرسد: "مَن رَبُّک؟
پروردگار تو کیست؟" عارف جواب میدهد:
برو به همان خدا بگو که تو شاید من را فراموش کنی
چون من کسی نیستم و تو بنده مثل من زیاد داری،
اما من که فقط تو را داشتم چگونه میتوانم پروردگاری جز تو را نام ببرم،
این چه سوالی بود که پرسیدی؟! از سوال "مَن رَبُّک" بترسید و به آن اهمیت بدهید، چون روزی حتما از همه ما پرسیده خواهد شد
و البته به این سادگی ها هم نمیشود جواب داد.
اگر ما جواب دهیم "الله" آن دو مَلک به نامه اعمالمان مینگرند و میگویند:
تو در زندگی هزاران دروغ گفته ای آیا بخاطر خدا بوده است؟! تو تحت پرورش شیطان بوده ای و میگویی خدا!
فرشتگان با الفاظ بازی نمیکنند و به اعمالمان مینگرند.
پروردگار تو کیست؟" عارف جواب میدهد:
برو به همان خدا بگو که تو شاید من را فراموش کنی
چون من کسی نیستم و تو بنده مثل من زیاد داری،
اما من که فقط تو را داشتم چگونه میتوانم پروردگاری جز تو را نام ببرم،
این چه سوالی بود که پرسیدی؟! از سوال "مَن رَبُّک" بترسید و به آن اهمیت بدهید، چون روزی حتما از همه ما پرسیده خواهد شد
و البته به این سادگی ها هم نمیشود جواب داد.
اگر ما جواب دهیم "الله" آن دو مَلک به نامه اعمالمان مینگرند و میگویند:
تو در زندگی هزاران دروغ گفته ای آیا بخاطر خدا بوده است؟! تو تحت پرورش شیطان بوده ای و میگویی خدا!
فرشتگان با الفاظ بازی نمیکنند و به اعمالمان مینگرند.
۳۶۵
۰۱ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.