و باز هم حکایتی آشنا…
و باز هم حکایتی آشنا…
آن روز کسی بر تنها سفیر حسین بن علی، در نمی‌گشاید و مسلم، غریبانه کوچه‌گَردِ کوفه می‌شود.
و امروز کسی، هَلْ مِنْ ناصِرٍ... تنها وارثِ حسین بن علی را پاسخ نمی‌دهد و مهدی
شریدٌ
طریدٌ
فریدٌ
و وحید
بیابان‌گَردِ صحراها می‌شود…
کاش یک‌دل شویم و عاجزانه، اصرار کنیم آمدنش را…
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🙏
آن روز کسی بر تنها سفیر حسین بن علی، در نمی‌گشاید و مسلم، غریبانه کوچه‌گَردِ کوفه می‌شود.
و امروز کسی، هَلْ مِنْ ناصِرٍ... تنها وارثِ حسین بن علی را پاسخ نمی‌دهد و مهدی
شریدٌ
طریدٌ
فریدٌ
و وحید
بیابان‌گَردِ صحراها می‌شود…
کاش یک‌دل شویم و عاجزانه، اصرار کنیم آمدنش را…
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🙏
۱.۱k
۳۱ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.