ما آدم ها خودمان را خوب بلديم به نفهمی بزنیم.
ما آدم ها خودمان را خوب بلديم به نفهمی بزنیم.
باید هم بزنیم!
دانستن ترس دارد، اندوه دارد، فهمیدن و فکر کردن شیرین و پر خنده نیست. پس می گذاریم جهل وجودمان را تسخیر کند، در ازايش میتوانیم آسوده بخندیم،
از ته دل می خندیم!
اما انسان موجود کوچکی نیست،
انسان آنگاه که فهمید،
آنگاه که اندیشه اش حماقت را پس زد،
آن زمان که چشم هایش را باز کرد،
شد شمس تبریزی!
شد مولانا!
آسوده خاطری از وجودش گریخت، پریشان حال و بی قرار شد، به جنون رسید؛ اما بزرگ شد!
انسان شد!
رشد کرد و در اعماق روح نورانی اش، رنگ معبود را دید...
باید هم بزنیم!
دانستن ترس دارد، اندوه دارد، فهمیدن و فکر کردن شیرین و پر خنده نیست. پس می گذاریم جهل وجودمان را تسخیر کند، در ازايش میتوانیم آسوده بخندیم،
از ته دل می خندیم!
اما انسان موجود کوچکی نیست،
انسان آنگاه که فهمید،
آنگاه که اندیشه اش حماقت را پس زد،
آن زمان که چشم هایش را باز کرد،
شد شمس تبریزی!
شد مولانا!
آسوده خاطری از وجودش گریخت، پریشان حال و بی قرار شد، به جنون رسید؛ اما بزرگ شد!
انسان شد!
رشد کرد و در اعماق روح نورانی اش، رنگ معبود را دید...
۳.۴k
۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.