تو خیمه های داغ دیده، عطش دوباره پا گرفته
تو خیمه های داغ دیده، عطش دوباره پا گرفته
برای بی تابی گلها، میر حرم عزا گرفته
.
یه سقا، میره به سمت دریا
یل تموم عالم، میتازه توی صحرا
.
یه اقـــــــــــــــــــــــا امید نامیدا،
میره که آب بیاره، زد به قلب دریا،
علمدار، علمتو نگه دار،
دست علی به همرات، نقاب روتو بردار
.
وقتی که دنبال فراتی، طنین تکبیرتو عشقه
وقتی که دنبال فراتی، طنین تکبیرتو عشقه
عمو جون، اگه بباره بارون
بازم آروم نمیشه، اشک چشمای گریون
عمو جون، پیش توئه دلامون
تشنگیمون بهونه است، تا تو بری به میدون
.
علمدار، علمتو نگه دار
دست علی به همرات، نقاب روتو بردار
.
چرا دیگه اومدن تو، از خیممون دیده نمیشه
چرا شکوه علم تو، تو آسمون دیده نمیشه
خمیده، مردی که نا امیده
با چشمای پر از خون، کنار تو رسیده
چی دیده، رنگ رخش پریده
همش داره میخونه، کی دستاتو بریده
علمدار، علمتو نگه دار
دست علی به همرات، نقاب روتو بردار
برای بی تابی گلها، میر حرم عزا گرفته
.
یه سقا، میره به سمت دریا
یل تموم عالم، میتازه توی صحرا
.
یه اقـــــــــــــــــــــــا امید نامیدا،
میره که آب بیاره، زد به قلب دریا،
علمدار، علمتو نگه دار،
دست علی به همرات، نقاب روتو بردار
.
وقتی که دنبال فراتی، طنین تکبیرتو عشقه
وقتی که دنبال فراتی، طنین تکبیرتو عشقه
عمو جون، اگه بباره بارون
بازم آروم نمیشه، اشک چشمای گریون
عمو جون، پیش توئه دلامون
تشنگیمون بهونه است، تا تو بری به میدون
.
علمدار، علمتو نگه دار
دست علی به همرات، نقاب روتو بردار
.
چرا دیگه اومدن تو، از خیممون دیده نمیشه
چرا شکوه علم تو، تو آسمون دیده نمیشه
خمیده، مردی که نا امیده
با چشمای پر از خون، کنار تو رسیده
چی دیده، رنگ رخش پریده
همش داره میخونه، کی دستاتو بریده
علمدار، علمتو نگه دار
دست علی به همرات، نقاب روتو بردار
۱.۶k
۱۲ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.