يه وقــــتايي که دلت گـرفته ؛ بغض داري ، آروم نـيستي ! دلت بـــراش تـنگ شده .... حـوصله ي هـيـچـکسو نـداري ! به يــاد لحظه اي بيفت کـه : اون هــمه ي بي قـراري هــاي تـو رو ديـــد؛ امــا .... چـشمـاشـو بست و رفــت ... !!!
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.