پارت اخر رسیدن به تو مانند دست زدن به کف اقیانوس بود
وقتی حالم خوب شد زین ازم خواست گه باهام بریم
من:کجا؟
زین:بریم ی جایی ک فقط تو باشی و من که کسی کاری یه کارمون نداشته باشه باهم صبح بسدار میشیم باهم شب رو میخوابیم
من:این دیگه چه جورشه زین جان هرجا وان تایرکشن میره تو باید بری
زین:خوب منم میگم بریم توی یه خونه زندگی کنیم
من:او ببخشید ببخشید نفهمیدم اول باشه
زین:ایول پس بریم دنیامونو شروع کنیم
من:زین
زین:جونم
من:میدونست اگه من پیشت نباشم یعنی کجام
زین:کجایی
من:یعنی نفسمو توی سینم حبس کردم.......یعنی دیگه چشمام باز نمیشه.......یعنی روحم توی اسمون و جسمم توی خاکه....یعنی ازتو و دنیا دل کندم
زین:اگه تو بری میدونی چیمیشه
من:چی میشه
زین:خورشید نه طلوع میکنه نه غروب میکنه ......علف ها خاکستری میشن.....گلی رشد نمیکنه....من نفس نمی کشم ....پس بمون پیشم تا بتونیم باهم خورشید و ماه رو ببینیم
من یه لبخندی زدم و گفتم :عشقم من هیجا نمیرم
پایان
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
من:کجا؟
زین:بریم ی جایی ک فقط تو باشی و من که کسی کاری یه کارمون نداشته باشه باهم صبح بسدار میشیم باهم شب رو میخوابیم
من:این دیگه چه جورشه زین جان هرجا وان تایرکشن میره تو باید بری
زین:خوب منم میگم بریم توی یه خونه زندگی کنیم
من:او ببخشید ببخشید نفهمیدم اول باشه
زین:ایول پس بریم دنیامونو شروع کنیم
من:زین
زین:جونم
من:میدونست اگه من پیشت نباشم یعنی کجام
زین:کجایی
من:یعنی نفسمو توی سینم حبس کردم.......یعنی دیگه چشمام باز نمیشه.......یعنی روحم توی اسمون و جسمم توی خاکه....یعنی ازتو و دنیا دل کندم
زین:اگه تو بری میدونی چیمیشه
من:چی میشه
زین:خورشید نه طلوع میکنه نه غروب میکنه ......علف ها خاکستری میشن.....گلی رشد نمیکنه....من نفس نمی کشم ....پس بمون پیشم تا بتونیم باهم خورشید و ماه رو ببینیم
من یه لبخندی زدم و گفتم :عشقم من هیجا نمیرم
پایان
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۴.۴k
۲۷ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.