تو واسم به اندازه ی اون لیوان شیر کاکائو داغ تو هوای برفی
تو واسم به اندازهی اون لیوان شیر کاکائو داغ تو هوای برفی چله زمستون، خوابیدن تو اوج خستگی و درموندگی، رسیدن به مقصد بعد از مدتها سگدو زدن، دم صبح قدم زدن لب ساحل، بارون اول صبح، صدای سوختن چوب تو آتیش، گرگ و میش طلوع آفتاب و اولین برف سال؛ شیرینی. خواستنیای. و زیبا.
[ اولی و آخری احتمالاً. اصلاً هم مشخص نیست. ]
"جیرحیرکِ لال.
[ اولی و آخری احتمالاً. اصلاً هم مشخص نیست. ]
"جیرحیرکِ لال.
۴.۱k
۰۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.