رسیدم مرا غرق احسان کنی
رسیدم مرا غرق احسان کنی
جهان مرا نور باران کنی
مرا در خیابان تنهایی ام
پریشان تر از هر پریشان کنی
الهی و ربی و یا سیدی
لبم را به نامت غزل خوان کنی
ستاره ستاره به هر قطره اشک
شب صورتم را چراغان کنی
دل رو به ویرانی ام را خدا
دوباره در این ماه بنیان کنی
مرا در نسیم سحرهای نور
به عطر مناجات مهمان کنی
الهی اعوذ به وجه الکریم
منم بنده عاصیت یا رحیم
به مهمانیت بی نوا آمدم
پریشان و بی دست و پا آمدم
من از هر چه محتاج محتاج تر
به درگاه لطف شما آمدم
پی لحظه هایی که از دست رفت
به دنبال یک روشنا آمدم
من از خود صدایی ندارم خدا
به لطف ابوحمزه ها آمدم
و مِن این لی خیر یا ربنی
ببین مانده از هر کجا آمدم
و الحمدلله یدعوننی
شنیدم که گفتی بیا آمدم
من از سمت تنهایی ام میرسم
برای شکوفایی ام میرسم
به یا ربنای شب مرتضی
در این ماه عاشق ترم کن خدا
به تسبیح زهرا از این روزه ها
مرا تشنه جام وصلت نما
پس از تشنگی عاشقی در پی است
سر سفره افطار و اشک و دعا
زبان روزه و دل پی روضه است
عجب روضه ای دارد این روزه ها
در این روزهای گرم پر از تشنگی
شده ذکر قلبم عطش کربلا
عطش بود و شرمندگی رباب
عطش بود و لالایی بی صدا
عطش بود و در خیمه ها کودکی
که فریاد میزد عمو جان بیا
عطش بود و گودال و باران سنگ
و زینب که میدید این صحنه را
لب تشنه از دشنه سیراب شد
لب تشنه بر نیزه ها قاب شد
🌛⭐🌛⭐🌛⭐🌛⭐🌛
جهان مرا نور باران کنی
مرا در خیابان تنهایی ام
پریشان تر از هر پریشان کنی
الهی و ربی و یا سیدی
لبم را به نامت غزل خوان کنی
ستاره ستاره به هر قطره اشک
شب صورتم را چراغان کنی
دل رو به ویرانی ام را خدا
دوباره در این ماه بنیان کنی
مرا در نسیم سحرهای نور
به عطر مناجات مهمان کنی
الهی اعوذ به وجه الکریم
منم بنده عاصیت یا رحیم
به مهمانیت بی نوا آمدم
پریشان و بی دست و پا آمدم
من از هر چه محتاج محتاج تر
به درگاه لطف شما آمدم
پی لحظه هایی که از دست رفت
به دنبال یک روشنا آمدم
من از خود صدایی ندارم خدا
به لطف ابوحمزه ها آمدم
و مِن این لی خیر یا ربنی
ببین مانده از هر کجا آمدم
و الحمدلله یدعوننی
شنیدم که گفتی بیا آمدم
من از سمت تنهایی ام میرسم
برای شکوفایی ام میرسم
به یا ربنای شب مرتضی
در این ماه عاشق ترم کن خدا
به تسبیح زهرا از این روزه ها
مرا تشنه جام وصلت نما
پس از تشنگی عاشقی در پی است
سر سفره افطار و اشک و دعا
زبان روزه و دل پی روضه است
عجب روضه ای دارد این روزه ها
در این روزهای گرم پر از تشنگی
شده ذکر قلبم عطش کربلا
عطش بود و شرمندگی رباب
عطش بود و لالایی بی صدا
عطش بود و در خیمه ها کودکی
که فریاد میزد عمو جان بیا
عطش بود و گودال و باران سنگ
و زینب که میدید این صحنه را
لب تشنه از دشنه سیراب شد
لب تشنه بر نیزه ها قاب شد
🌛⭐🌛⭐🌛⭐🌛⭐🌛
۲.۴k
۳۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.