شکفتن غنچه گل
غنچه بادل گرفته گفت:زندگی لب زخنده بستن است،
گوشه ای درون خودنشستن است. گل به خنده گفت زندگی شکفتن است. بازبان سبزراز گفتن است.
گفتگوی غنچه وگل ازدرون باغچه بازهم به گوش میرسد. توچه فکرمی کنی؟ راستی کدام یک درست گفته اند؟
من که فکرمی کنم، گل به را زندگی اشاره کرده است.
هرچه باشد،او گل است. گل، یکی دوپیراهن، بیشتر زغنچه پاره کرده است.
گوشه ای درون خودنشستن است. گل به خنده گفت زندگی شکفتن است. بازبان سبزراز گفتن است.
گفتگوی غنچه وگل ازدرون باغچه بازهم به گوش میرسد. توچه فکرمی کنی؟ راستی کدام یک درست گفته اند؟
من که فکرمی کنم، گل به را زندگی اشاره کرده است.
هرچه باشد،او گل است. گل، یکی دوپیراهن، بیشتر زغنچه پاره کرده است.
۲.۸k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.