(پارت39) فیک دستبند عشق💖
پارت 38 دستبند عشق💖
#لیسا
(دو روز بعد)
من:وای کوک امروز نوبت ژلیش دارم😱
کوک:باشه برو اماده ببرمت
من:اوکی
رفتم اماده شدم اودم بیرون
کوک:بریم
من:بریم
رفتیم تو ماشین داشتیم میرفتیم دیدیم راه رو بستن و هیچ راهی دیگه نداریم
کوک:ای بابا
من:کوک ام من پیاده میرم
کوک:نه نه اگه یدفه ی پسره بهت دست برنه من چه غلطی کنم؟
من:کوک بس کن من که بچه نیستم ۱۹ سالمه تازه
دو هفته دیگه تولدمه میشه ۲۰ سالم
کوک:عزیزم چه ربطی داشت
من:منظورم بود اونقدرام ضعف نیستم
کوک:ام باشه بیب وای بزم موازب باش😊
من: باشه😄
کوک:عشقم من امروز نمیتونم بیام دنبالت ببخشید به منشی دومم که دختره میگم بیاد دنبالت از اونورم بیارت شرکت تا عکس عروسی مونو بگیرم😉
من:باشه بیب بای بای🤗
کوک:بای بای عشقم
رفتم بیرون از ماشین کوک رفت بعد رفتم سمت ارایشگاه
مردم خیلی نگام میکردن خیلی معذب شدم دخترا ی جوری نگام میکردم کاملا مشخص بود که از اینکه با کراششون دارم ازدواج میکنم ناراحت بودن ولی من خوشحال 😊
یکی از اون دخترا:ای تو،تو چرا عشق منو دوز دیدی
من:اون عشق منه 😊
اون دختره:ایی چندش
رفتم رسیدم دم در ارایشگاه درو باز کردم رفتم رو یکی از صندلی های اونجا نشستم تا نوبتم بشه 28 دقیقه بعد ی خانم منو صدا زد گفتم
اون خانم:خانم لالیسا بیاین اینجا تا رو ناخوناتونو ژلیش بزنم
من:اومدم
نشستم رو صندلی و اون خانومه هم نشست ،،،،،،،،،،، بلاخره تموم شد
من:وای مرسی خانم ژلیشم خیلی قشنگ شد
(عکس ژلیش لیسا رو میزارم)
اون خانومه:خاهش میکنم راستی عروسیتم مبارک
من:مرسی
اومدم بیرون که ی ماشین اومد جلم دو تا پسر تو ماشین بودن
یکی از پسرا:خوشگله بیا برسونمت
بهش اهمیت ندادم ورفتن بعد زنگ زدم کوک
مکالمه لیسا و کوک
من:الو سلام کوک
کوک:سلام عشقم
من:کوک کارم تموم شده کی اون من شیت میاد دنبالم؟
کوک:الان بهش میگم
من:اوکی
کوک:بیب بای بای
من:بای بای😍
پایان مکالمه لیسا و کوک
#کوک
من:خانم کیم
جیسون:بله اقای جئون
من:میتونین برین سراغ همسرم و از ارایشگاه بیارینش اینجا؟
جیسون:بله الان میرم
من:ممنون
#جیسو
رفتم کیفمو برداشتم و با یکی از ماشین های شرکت
(بچه ها ببخشید اینم یادم رفت کوک صاحب ی شرکت لوازم ارایشی هم هست)
رفتم دنبال خانم مانوبال
وقتی رسیدم ی نگاه کردم ب لباساش وای عرررررر با قیمت این لباس خانم مانوبال میشه ۱۰۰ تا خونه ۴۰۰ متری بگیری
من:خانم مانوبال،خانم مانوبال
لیسا:بله
من:من منشی دوم اقای جئون هستم اقای جئون به من گفتن بیارم تون شرکت
لیسا:ام بله میدنم
من:بفرمایید سوار شید
لیسا:باشه مرسی
(ادامه تو نظر ها)
لایک و نظر فراموش نشه😘😍
#LISA #Jungkook #LISKOOK
@L.I.S.K.O.O.K
#لیسا
(دو روز بعد)
من:وای کوک امروز نوبت ژلیش دارم😱
کوک:باشه برو اماده ببرمت
من:اوکی
رفتم اماده شدم اودم بیرون
کوک:بریم
من:بریم
رفتیم تو ماشین داشتیم میرفتیم دیدیم راه رو بستن و هیچ راهی دیگه نداریم
کوک:ای بابا
من:کوک ام من پیاده میرم
کوک:نه نه اگه یدفه ی پسره بهت دست برنه من چه غلطی کنم؟
من:کوک بس کن من که بچه نیستم ۱۹ سالمه تازه
دو هفته دیگه تولدمه میشه ۲۰ سالم
کوک:عزیزم چه ربطی داشت
من:منظورم بود اونقدرام ضعف نیستم
کوک:ام باشه بیب وای بزم موازب باش😊
من: باشه😄
کوک:عشقم من امروز نمیتونم بیام دنبالت ببخشید به منشی دومم که دختره میگم بیاد دنبالت از اونورم بیارت شرکت تا عکس عروسی مونو بگیرم😉
من:باشه بیب بای بای🤗
کوک:بای بای عشقم
رفتم بیرون از ماشین کوک رفت بعد رفتم سمت ارایشگاه
مردم خیلی نگام میکردن خیلی معذب شدم دخترا ی جوری نگام میکردم کاملا مشخص بود که از اینکه با کراششون دارم ازدواج میکنم ناراحت بودن ولی من خوشحال 😊
یکی از اون دخترا:ای تو،تو چرا عشق منو دوز دیدی
من:اون عشق منه 😊
اون دختره:ایی چندش
رفتم رسیدم دم در ارایشگاه درو باز کردم رفتم رو یکی از صندلی های اونجا نشستم تا نوبتم بشه 28 دقیقه بعد ی خانم منو صدا زد گفتم
اون خانم:خانم لالیسا بیاین اینجا تا رو ناخوناتونو ژلیش بزنم
من:اومدم
نشستم رو صندلی و اون خانومه هم نشست ،،،،،،،،،،، بلاخره تموم شد
من:وای مرسی خانم ژلیشم خیلی قشنگ شد
(عکس ژلیش لیسا رو میزارم)
اون خانومه:خاهش میکنم راستی عروسیتم مبارک
من:مرسی
اومدم بیرون که ی ماشین اومد جلم دو تا پسر تو ماشین بودن
یکی از پسرا:خوشگله بیا برسونمت
بهش اهمیت ندادم ورفتن بعد زنگ زدم کوک
مکالمه لیسا و کوک
من:الو سلام کوک
کوک:سلام عشقم
من:کوک کارم تموم شده کی اون من شیت میاد دنبالم؟
کوک:الان بهش میگم
من:اوکی
کوک:بیب بای بای
من:بای بای😍
پایان مکالمه لیسا و کوک
#کوک
من:خانم کیم
جیسون:بله اقای جئون
من:میتونین برین سراغ همسرم و از ارایشگاه بیارینش اینجا؟
جیسون:بله الان میرم
من:ممنون
#جیسو
رفتم کیفمو برداشتم و با یکی از ماشین های شرکت
(بچه ها ببخشید اینم یادم رفت کوک صاحب ی شرکت لوازم ارایشی هم هست)
رفتم دنبال خانم مانوبال
وقتی رسیدم ی نگاه کردم ب لباساش وای عرررررر با قیمت این لباس خانم مانوبال میشه ۱۰۰ تا خونه ۴۰۰ متری بگیری
من:خانم مانوبال،خانم مانوبال
لیسا:بله
من:من منشی دوم اقای جئون هستم اقای جئون به من گفتن بیارم تون شرکت
لیسا:ام بله میدنم
من:بفرمایید سوار شید
لیسا:باشه مرسی
(ادامه تو نظر ها)
لایک و نظر فراموش نشه😘😍
#LISA #Jungkook #LISKOOK
@L.I.S.K.O.O.K
۴۰.۵k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.