بازهم امشب خوابم نبرد..
بازهم امشب خوابم نبرد..
آن سوي افکارم پرسه ميزني
آنقدر دور نباش
آرام قدم بزن و بيا نزديکتر
پايت را بگذار روي پل غرورم
چند قدم اين طرفتر خانه اي گرم
پر ازعشق و محبت برايت ساخته ام،
با پاي راست وارد حريم قلبم شو...
باز هم امشب خوابم نبرد....ا
ان سوي احساسم آتشي روشن کرده اي
که پلکهايم را مي سوزاند
ومن از شدت درد خوابم نميبرد...
آرام بگير در دلم
مي خواهم به هواي ديدنت به خواب بروم
به آرزوي ديدنت خوابم ببرد
اما خاطرت نميگذارد
باز هم امشب خوابم نبرد....ا
آن سوي افکارم پرسه ميزني
آنقدر دور نباش
آرام قدم بزن و بيا نزديکتر
پايت را بگذار روي پل غرورم
چند قدم اين طرفتر خانه اي گرم
پر ازعشق و محبت برايت ساخته ام،
با پاي راست وارد حريم قلبم شو...
باز هم امشب خوابم نبرد....ا
ان سوي احساسم آتشي روشن کرده اي
که پلکهايم را مي سوزاند
ومن از شدت درد خوابم نميبرد...
آرام بگير در دلم
مي خواهم به هواي ديدنت به خواب بروم
به آرزوي ديدنت خوابم ببرد
اما خاطرت نميگذارد
باز هم امشب خوابم نبرد....ا
۳۵۷
۱۴ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.