میدانی چقدرمرد بودم؟؟! درروزهایی که بایدزنی 20ساله درمن زندگی میکرد. چقدرتنهاماندم وبی تکیه گاه! زمانی که شانه هایم خسته بود،پاهام ازفرط ایستادن تاول زده! چقدرمرد بودم درمقابل تمام آرزوهای زنانگی ام… چقدر…چقدر…چقدر…!
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.