"سگ سیاه افسردگی"
هیچگاه از حیوانات خوشم نمی آمد ، نه آنکه خوشم نه آید بلکه میترسیدم . از تمام حیوانات و حشره ها که فکرش را میکنید ، اما هیچگاه فکرش را نمیکردم سگی در من لونه کند ؛ سگی سیاه که سال هاست با من هم قدم است و راستش را بخواهید سگ ها واقعا وفادارند ؛ اوایل سعی میکردم از دستش راحت شوم بالاتر که گفتم بنده از حیوانات میترسم اما کم کم با وفاداری اش به آن عادت کردم و حال اگر نباشد حس میکنم چیزی را گم کرده ام ؛ او با من خو گرفته است و خب البته که من نیز با او خو گرفته ام! افسردگی جزی از من شده است و از من تغذیه میکند ، روحم پایان یافته و جسمم در حال تغذیه است.
.
.
.
.
.
.
_Nothing kills you like your mind🪔
15.08.1400
19:25
.
.
.
.
.
.
_Nothing kills you like your mind🪔
15.08.1400
19:25
۶۹.۷k
۱۵ آبان ۱۴۰۰