پارت ۳۳
برسام سری تکون داد و سوار شد منو هلی هم عقب سوار شدیم و حرکت کردیم سمت اصفهان تقریبا 6 ساعت راه بود پس حتما حوصلم سر میرفت برگشتم که با هلی حرف بزنم دیدم خوابش برده پس مجبوراً گوشیمو بیرون اوردم چندتا پیام از شرکت داشتم که جواب دادم که یزدان بهم پیام داد نوشته بود:سلام آدرس نزدیک دانشگاهته کجایی که ماشینت اونجاس جواب دادم: سلام از طرف دانشگاه میرم اردو
نوشت:کجا خانوم
نوشتم:اصفهان آقا
منتظر جوابش بودم که گوشیم زنگ خورد صداشو قطع کردم و یه نگاه به بچه ها انداختم رادوین که خواب بود هلیایی که خواب بود و برسام که همون لحظه اینه رو روی من تنظیم کرد
برسام :
گوشیش زنگ خورد سه نگاه به بچه ها کرد که همون لحظه دستم رو به اینه گرفتم که فکر کنه دارم تنظیم میکنم اینه رو
جواب داد :
گفت:سلام چطوری اقا
اخمام رفت تو هم
اون طرف خط:..........
دنیا:آره دارم میرم اصفهان
اون طرف خط:................
دنیا:من مواظبم تو مواظب خودت باش
دستام دور فرمون مشت شد
دنیا :اِ یزدان اذیتم نکن
یهو یادم اومد یزدان رانندشون یا به قول خودش داداششه
بقیه مکالمشون خیلی ساده بود وقتی که خداحافظی کرد اخماش رفت تو هم و از اینه بهم نگاه کرد و گفت : اصلا خوب نیست به مکالمه خصوصی کسی گوش بدی
حق به جانب گفتم: من به مکالمت گوش نمیدادم میخواستم بپرسم اگر گرسنته وایسم یه چیزی بخوری
اخمش و باز کرد و گفت نه قبل از اینکه بیام بیرون مامانم بهم ساندویچ داد ولی اگه سوپری يا چیزی دیدی وایسا گفتم:واسه چی گفت:میخوام چیپس و اینا بخرم گفتم اوکی که هنذفری رو گذاشت داخل گوشش و موقعیت راحتی واسه من گذاشت که آزادانه و بی پروا زل بزنم بهش
نوشت:کجا خانوم
نوشتم:اصفهان آقا
منتظر جوابش بودم که گوشیم زنگ خورد صداشو قطع کردم و یه نگاه به بچه ها انداختم رادوین که خواب بود هلیایی که خواب بود و برسام که همون لحظه اینه رو روی من تنظیم کرد
برسام :
گوشیش زنگ خورد سه نگاه به بچه ها کرد که همون لحظه دستم رو به اینه گرفتم که فکر کنه دارم تنظیم میکنم اینه رو
جواب داد :
گفت:سلام چطوری اقا
اخمام رفت تو هم
اون طرف خط:..........
دنیا:آره دارم میرم اصفهان
اون طرف خط:................
دنیا:من مواظبم تو مواظب خودت باش
دستام دور فرمون مشت شد
دنیا :اِ یزدان اذیتم نکن
یهو یادم اومد یزدان رانندشون یا به قول خودش داداششه
بقیه مکالمشون خیلی ساده بود وقتی که خداحافظی کرد اخماش رفت تو هم و از اینه بهم نگاه کرد و گفت : اصلا خوب نیست به مکالمه خصوصی کسی گوش بدی
حق به جانب گفتم: من به مکالمت گوش نمیدادم میخواستم بپرسم اگر گرسنته وایسم یه چیزی بخوری
اخمش و باز کرد و گفت نه قبل از اینکه بیام بیرون مامانم بهم ساندویچ داد ولی اگه سوپری يا چیزی دیدی وایسا گفتم:واسه چی گفت:میخوام چیپس و اینا بخرم گفتم اوکی که هنذفری رو گذاشت داخل گوشش و موقعیت راحتی واسه من گذاشت که آزادانه و بی پروا زل بزنم بهش
۵.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.