شب شکن
شب شکن
وقتي تو شب گم ميشدم ستاره شب شكن نبود
ميون اين شب زده ها كسي به فكر من نبود
وقتي تو شب گم ميشدم همخونه خواب گل ميديد
همسايه از خوشه باد سبد سبد خنده ميچيد
آواز خون كوچه ها شعراشو از ياد برده بود
چراغا خوابيده بودن شعلشونو باد برده بود
آخ اگه شب شيشه اي بود پل به ستاره ميزدم
شكست آيينه شب و نيزه خورشيد مي شدم
آخ اگه مرگ امون ميداد دوباره باغ ميشدم
تو رگ يخ بسته خاك نبض چراغ ميشدم
وقتي تو شب گم ميشدم ستاره شب شكن نبود
ميون اين شب زده ها كسي به فكر من نبود
آخ كه تو اقيانوس شب سوختنم’ كسي نديد
تو برزخ بيداد شب كسي به دادم نرسيد
وقتي تو شب گم ميشدم دلم ميخواست شعله بشم
رو سايه هاي يخ زده دست نوازش بكشم
دلم ميخواست آشتي بدم تگرگ و با اقاقيا
خورشيد مهربوني رو مهمون كنم تو خونه ها
آخ اگه مرگ امون ميداد دوباره باغ ميشدم
تو رگ يخ بسته خاك نبض چراغ ميشدم
وقتي تو شب گم ميشدم...
وقتي تو شب گم ميشدم ستاره شب شكن نبود
ميون اين شب زده ها كسي به فكر من نبود
وقتي تو شب گم ميشدم همخونه خواب گل ميديد
همسايه از خوشه باد سبد سبد خنده ميچيد
آواز خون كوچه ها شعراشو از ياد برده بود
چراغا خوابيده بودن شعلشونو باد برده بود
آخ اگه شب شيشه اي بود پل به ستاره ميزدم
شكست آيينه شب و نيزه خورشيد مي شدم
آخ اگه مرگ امون ميداد دوباره باغ ميشدم
تو رگ يخ بسته خاك نبض چراغ ميشدم
وقتي تو شب گم ميشدم ستاره شب شكن نبود
ميون اين شب زده ها كسي به فكر من نبود
آخ كه تو اقيانوس شب سوختنم’ كسي نديد
تو برزخ بيداد شب كسي به دادم نرسيد
وقتي تو شب گم ميشدم دلم ميخواست شعله بشم
رو سايه هاي يخ زده دست نوازش بكشم
دلم ميخواست آشتي بدم تگرگ و با اقاقيا
خورشيد مهربوني رو مهمون كنم تو خونه ها
آخ اگه مرگ امون ميداد دوباره باغ ميشدم
تو رگ يخ بسته خاك نبض چراغ ميشدم
وقتي تو شب گم ميشدم...
۱.۵k
۱۱ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.