↻ـ๛𝑩𝒓𝒐𝒌𝒆𝒏 𝑯𝒆𝒂𝒓𝒕 ... P¹
چند پارتی غمگین کوک...
- لحظه ها و ثانیه ها میگذشت هیجان من تبدیل به استرس میشد بالاخره ساعت 6 شد اما خبری از کوک نشد . نا امید از اونجا خارج شدم با چشم های اشکی به طرف خونه قدم برداشتم . همونطور که انتظار داشتم خونه نبود . اشک هام رو کنار زدم به سمت اینه میز توالت رفتم . نگاهی به صورت ناامید و اشکی خودم انداختم ، تمام ارایشم با اشکم هم سطح شده بودن . پارچه مرطوبی برداشتم بلکه ارایشم رو پاک کنم ولی بیشتر پخششون کردم . اخه چرا این همه بدبختی پس کجا بود اون پسره عاشق . همونطور که غرق اندوه بودم چشمم به نامه روی میز خورد ، پاک کردن اشک هام با بازکردن نامه هم زمان بود *سلام ا/ت میدونم از دستم ناراحتی و حقم داری اما تو دیگه قرار نیست منو ببینی منم قرار نیست تو رو ببینم اصلا شاید سرنوشت تو با یکی دیگه رقم خورده باشه متاسفم* *عشق قدیمیت* ........
...
...
پارت بعدی یکم دیگه گذاشته میشه اگه لایکا یکم زیاد باشه🙃🫀
- لحظه ها و ثانیه ها میگذشت هیجان من تبدیل به استرس میشد بالاخره ساعت 6 شد اما خبری از کوک نشد . نا امید از اونجا خارج شدم با چشم های اشکی به طرف خونه قدم برداشتم . همونطور که انتظار داشتم خونه نبود . اشک هام رو کنار زدم به سمت اینه میز توالت رفتم . نگاهی به صورت ناامید و اشکی خودم انداختم ، تمام ارایشم با اشکم هم سطح شده بودن . پارچه مرطوبی برداشتم بلکه ارایشم رو پاک کنم ولی بیشتر پخششون کردم . اخه چرا این همه بدبختی پس کجا بود اون پسره عاشق . همونطور که غرق اندوه بودم چشمم به نامه روی میز خورد ، پاک کردن اشک هام با بازکردن نامه هم زمان بود *سلام ا/ت میدونم از دستم ناراحتی و حقم داری اما تو دیگه قرار نیست منو ببینی منم قرار نیست تو رو ببینم اصلا شاید سرنوشت تو با یکی دیگه رقم خورده باشه متاسفم* *عشق قدیمیت* ........
...
...
پارت بعدی یکم دیگه گذاشته میشه اگه لایکا یکم زیاد باشه🙃🫀
۱۵.۱k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.