منو و اردبیعشق
امروز درون سینه ام دردی ز عشق افتاده اسـت
آن یار زیبا روی را این دل ز خویشش رانده اسـت
سالی گذشت ازآن نگاه، ازآن نگاه نخستین
ازآن نگاه ساده اش تیرش بـه قلبم خورده اسـت
ازآن زمان عاشق شدم در پیش خلق رسوا شدم
از گرمی اردیبهشت عشقش بـه قلبم زنده اسـت
آن روز هاي پر شکوه، لبریز از شور و سرور
آن خنده هاي شکرین در پیش چشمم مانده اسـت
اینک دگر آن حرفها، آن کار هاي اشتباه
در پیش روی یار مـن، بی آبرویم کرده اسـت
دیگر میان سینه اش، در قلب پاک و روشنش
جایی برای عشق نیست، یاد مرا زدوده اسـت
در سالگرد جشن عشق تنها شدم با یاد او
آن یار زیبا روی را این دل ز خویشش رانده اسـت
سالی گذشت ازآن نگاه، ازآن نگاه نخستین
ازآن نگاه ساده اش تیرش بـه قلبم خورده اسـت
ازآن زمان عاشق شدم در پیش خلق رسوا شدم
از گرمی اردیبهشت عشقش بـه قلبم زنده اسـت
آن روز هاي پر شکوه، لبریز از شور و سرور
آن خنده هاي شکرین در پیش چشمم مانده اسـت
اینک دگر آن حرفها، آن کار هاي اشتباه
در پیش روی یار مـن، بی آبرویم کرده اسـت
دیگر میان سینه اش، در قلب پاک و روشنش
جایی برای عشق نیست، یاد مرا زدوده اسـت
در سالگرد جشن عشق تنها شدم با یاد او
۷.۲k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.