فیک خواب رویایی پارت یازدهم 💜💜💜
به سمت در پوشتی دانشگاه رفتیم وقتی که هنوز باهمون به پله وصتی نرسیده بود مثل یک پر روی هوا معلق شودیم و هر چه دسته پا میزدن فایده نداشت
از زبونه کوک و تهیونگ
وقتی بلندشون کردم مثل جی موشتی توی صورتم زد و افتادم پا به فرار کجاشتن کار اون موشتو ندارم که به موقش تنبیه میشه الان عصبانیم که با این لباس بین مرد دارن فرار میکند باهم اروم و پراز عصبانی دنبالشون میرفیم که راهشون را کج کردن برای در پوشتی وقتی رسیدیم دیدم نگهبان بغلشون کردن دارن موشت لغت میزن که فرار کنن با عصبانیت از نگهبانا گرفتمشون توی ماشین از هم جداشون کردیم و رفتیم .....❤❤
بچه ها نظر هاتون بنویسی تا انرژی بگیرم ❤
لایک کنید ❤❤
اگر بد شد ببخشید
از زبونه کوک و تهیونگ
وقتی بلندشون کردم مثل جی موشتی توی صورتم زد و افتادم پا به فرار کجاشتن کار اون موشتو ندارم که به موقش تنبیه میشه الان عصبانیم که با این لباس بین مرد دارن فرار میکند باهم اروم و پراز عصبانی دنبالشون میرفیم که راهشون را کج کردن برای در پوشتی وقتی رسیدیم دیدم نگهبان بغلشون کردن دارن موشت لغت میزن که فرار کنن با عصبانیت از نگهبانا گرفتمشون توی ماشین از هم جداشون کردیم و رفتیم .....❤❤
بچه ها نظر هاتون بنویسی تا انرژی بگیرم ❤
لایک کنید ❤❤
اگر بد شد ببخشید
۵.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.