بسم رب الحسین
بسم رب الحسین
محبوب من ...
حسینم...
نگاهم کن ای تماشایی ترین زیبای عالم گرچه دیدنی نیستم...
...
بفدای بدن پاره پاره پاره ات...
بفدای خون مطهر و درخشانت...
بفدای زلال چشمان معصومت که بر شقاوت دشمنانت اشک ریخت...
بفدای لب چاک چاک و کام عطشناک و جگر آتش گرفته ات...
ای که آفتاب از غنچه ی متبسم لبهای تو سر بر می آورد
ای نردبام آسمان های هفتگانه در تمنای مطلع پیشانی بلندت...
ای شور روشن چشمانت شبیخون آتش بر خیمه ی دلها
آه...
اگر هزاربار تکه تکه شوم چیزی از آتش محبت و مصیبتت بر قلبم کم نمیکند...
حسین من...
ای روی تو آیینه ی تمام قامت ملکوت...
ای آسمان بلند نگاهت شرم پستی و کوتاه دستی من...
ای سرو سربلند بی سر...
ای سید و سالار عشق...
مضطر آمدم...
پاکم کن آقا
جوشن ایمانم عطا کن ای کریم
میوه ی معرفتم بخش ای عز عرفان
چه گویم که دستم خالیست و بالی ندارم
چه گویم که تا حلقوم در گرداب گناه فرو رفته ام
چه گویم که دار و ندارم از شماست و هیچ خرج نکرده ام
آقا نپسند بیش ازین بر من سرافکندگی را
ای دین و دنیای من...
چقده بگم آقا...هواتو کردم
کاش بیام به کربلات و برنگردم...
حامد زمانی
محبوب من ...
حسینم...
نگاهم کن ای تماشایی ترین زیبای عالم گرچه دیدنی نیستم...
...
بفدای بدن پاره پاره پاره ات...
بفدای خون مطهر و درخشانت...
بفدای زلال چشمان معصومت که بر شقاوت دشمنانت اشک ریخت...
بفدای لب چاک چاک و کام عطشناک و جگر آتش گرفته ات...
ای که آفتاب از غنچه ی متبسم لبهای تو سر بر می آورد
ای نردبام آسمان های هفتگانه در تمنای مطلع پیشانی بلندت...
ای شور روشن چشمانت شبیخون آتش بر خیمه ی دلها
آه...
اگر هزاربار تکه تکه شوم چیزی از آتش محبت و مصیبتت بر قلبم کم نمیکند...
حسین من...
ای روی تو آیینه ی تمام قامت ملکوت...
ای آسمان بلند نگاهت شرم پستی و کوتاه دستی من...
ای سرو سربلند بی سر...
ای سید و سالار عشق...
مضطر آمدم...
پاکم کن آقا
جوشن ایمانم عطا کن ای کریم
میوه ی معرفتم بخش ای عز عرفان
چه گویم که دستم خالیست و بالی ندارم
چه گویم که تا حلقوم در گرداب گناه فرو رفته ام
چه گویم که دار و ندارم از شماست و هیچ خرج نکرده ام
آقا نپسند بیش ازین بر من سرافکندگی را
ای دین و دنیای من...
چقده بگم آقا...هواتو کردم
کاش بیام به کربلات و برنگردم...
حامد زمانی
۱.۳k
۲۲ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.