نمی ترسم
نمی ترسم
از تصادفی سخت در جاده ای برفگیر
دهنک بزنم
و کسی نباشد چشم هایم را ببندد
نمی ترسم
از زلزله ی تهران
که می آید شناسنامه هایمان را از زیر آوار بیرون بکشد و
مثل مامور ثبت احوال
باطلشان کند
نمی ترسم
اگر اسرافیل صورش را بردارد
و قطعه ای محشر
در مایه ی شور بنوازد
از یک چیز می ترسم
شعرم را برایت بخوانم
و بازهم خوشت نیاید
آرش شفاعی
از تصادفی سخت در جاده ای برفگیر
دهنک بزنم
و کسی نباشد چشم هایم را ببندد
نمی ترسم
از زلزله ی تهران
که می آید شناسنامه هایمان را از زیر آوار بیرون بکشد و
مثل مامور ثبت احوال
باطلشان کند
نمی ترسم
اگر اسرافیل صورش را بردارد
و قطعه ای محشر
در مایه ی شور بنوازد
از یک چیز می ترسم
شعرم را برایت بخوانم
و بازهم خوشت نیاید
آرش شفاعی
۵۸۱
۲۳ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.