رمان عاشقم باش☺💜
پارت 36
رضا رفت بالا
فکرم مشغول شد چی شده
ارسلان
رضا اومد تو
من:کجایی سه ساعته
رضا:عه خو بگو چی شدهههه
من:واییی باورت نمیشه...ظهر اون سهام داره بود عربه
رضا:خو خو
من:منو واسه دخترش خواستگاری کردددد میفهمیییی یعنی چیییییی
رضا:اره فهمیدم حالا کوچیکه یا بزرگه
من:کوچیکه
رضا:خوش به حالت بابا...دختره خوشگل شکل امریکاییاس با یه خانواده پولدار چی میخوای دیه
من:من نمیتونم رضا من دیانا رو دوس دارم
رضا:باشه هر جور میلته
من:گفت که جمعه همین هفته یه پارتی خیلی بزرگ میخواد بگیره منم گفتم فکراتو بکن منم گفتم پارتنر دارم اونم گفت حتما با خانومت بیا..در ضمن گفت شمام دعوتین شما چون شرکای منید
رضا:اخ جونمم
گوشی رضا زنگ خورد
رضا:جانم عسلم؟باشه باشه اومدم
من:با خانم بیا😂😂😂
رضا:چشممم....خدافظ ارسلان
من:خدافظ
رضا رفت
رفتم پایین
دیانا:چی شده که من نباید بدونم
من:بیا بالا برات بگم عزیزم
دیانا:باش اومدم
رفتیم بالا
دیانا نشست رو تخت منم نشستم کنارش و همچی رو براش گفتم
من:اره همش همین حالام بریم کارامونو بکنیم امروز چهار شنبه اس فردا شب پرواز گرفتم که جمعه صبح اونجا باشیم
دیانا:اخی یعنی الان من خانومتم؟(:
من:اره دیگه تو خانوممی همه کسمی(:
دیانا:وایییییی دوست دارم دوست دارم دوست دارم
من:واییییی من فداتتتت شممممممممم
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
رضا رفت بالا
فکرم مشغول شد چی شده
ارسلان
رضا اومد تو
من:کجایی سه ساعته
رضا:عه خو بگو چی شدهههه
من:واییی باورت نمیشه...ظهر اون سهام داره بود عربه
رضا:خو خو
من:منو واسه دخترش خواستگاری کردددد میفهمیییی یعنی چیییییی
رضا:اره فهمیدم حالا کوچیکه یا بزرگه
من:کوچیکه
رضا:خوش به حالت بابا...دختره خوشگل شکل امریکاییاس با یه خانواده پولدار چی میخوای دیه
من:من نمیتونم رضا من دیانا رو دوس دارم
رضا:باشه هر جور میلته
من:گفت که جمعه همین هفته یه پارتی خیلی بزرگ میخواد بگیره منم گفتم فکراتو بکن منم گفتم پارتنر دارم اونم گفت حتما با خانومت بیا..در ضمن گفت شمام دعوتین شما چون شرکای منید
رضا:اخ جونمم
گوشی رضا زنگ خورد
رضا:جانم عسلم؟باشه باشه اومدم
من:با خانم بیا😂😂😂
رضا:چشممم....خدافظ ارسلان
من:خدافظ
رضا رفت
رفتم پایین
دیانا:چی شده که من نباید بدونم
من:بیا بالا برات بگم عزیزم
دیانا:باش اومدم
رفتیم بالا
دیانا نشست رو تخت منم نشستم کنارش و همچی رو براش گفتم
من:اره همش همین حالام بریم کارامونو بکنیم امروز چهار شنبه اس فردا شب پرواز گرفتم که جمعه صبح اونجا باشیم
دیانا:اخی یعنی الان من خانومتم؟(:
من:اره دیگه تو خانوممی همه کسمی(:
دیانا:وایییییی دوست دارم دوست دارم دوست دارم
من:واییییی من فداتتتت شممممممممم
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
۲۰.۸k
۱۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.