83
#83
عشق ووفش💜♾️💙
نیکا: خ خ خوبه
با با بام قهری هنوز
ارسلان: ننن قهر نیستم
دستشو اوردم بالا و بوس کردم
نیکا گوه خوردم
نیکا: ای اینجوری نگو
ارسلان: ببخشید اشتباه کردم
نیکا: ن تقصیر منه تو تو دوس داری من یات باشم ولی من ن
ارسلان: ن مشکل منم هس خب من نباس قهر میکردم
مامان نس: من اومدم برات اب اوردم نیکام
نیکا: م م منون مامان
مامان نی: بفرما
گرفتم جلو دهنشو خورد
خب میکا من به بابات نکفنم بچه داشتی و اینا
نیکا: مرصی
مامان نی: بش گفتم میریم خرید الانم باس برم
ارسلان دخترمو ول نکنی باز حواست بش باشهعه عاا
ارسلان: چش😅
نیکا: خدافظ مامان
مامانم رف دکتر گف امشبو اینجا بمونم
ارسلان تو برو خونه استراحت کن خسته شدی
ارسلان: پیش تو باشم خسته نمیشم
نیکا: خب شبو کجا میمونی
ارسلان: تو بغل تو
نیکا: 😅😅
ارسلان: 😅😅
نیکا: ثای کی غذا میارن گشنمههه
ارسلان: مگ میزارم غدا بیمارستان بخوری الان میرم غذا میگیرم میام
نیکا: باش پیتزا یگیرررر
ارسلان: چش با
ارنیکا: نوشابه مشکی
😂😂
نیکا: باشه برو دیکه گشنمه زود بیایا
ارسلان: چش
رفتم و بیست دیقه بعد رسیدم
بفرما اینم پیتزا
نیکا: اخ جونننن
با ارسلان خوردیم
ارسلان: خب یه ذره یرو اونور تا بیام رو تخت
نیکا: شوخی میکنی؟
ارسلان: ن
نیکا: ارسلان تخت یه نفرس
ارسلان: خب تو که تو بغل منی میشیم یه نفر
نیکا: هوف باشع
رفتم اونور تر اومد رو تخت دستاسو دور کمرم حلق زد منم دستمو گذاشتم رو سینش و سرمم گذاشتم رو سینش و خایدیم
بدون کام💙💜
عشق ووفش💜♾️💙
نیکا: خ خ خوبه
با با بام قهری هنوز
ارسلان: ننن قهر نیستم
دستشو اوردم بالا و بوس کردم
نیکا گوه خوردم
نیکا: ای اینجوری نگو
ارسلان: ببخشید اشتباه کردم
نیکا: ن تقصیر منه تو تو دوس داری من یات باشم ولی من ن
ارسلان: ن مشکل منم هس خب من نباس قهر میکردم
مامان نس: من اومدم برات اب اوردم نیکام
نیکا: م م منون مامان
مامان نی: بفرما
گرفتم جلو دهنشو خورد
خب میکا من به بابات نکفنم بچه داشتی و اینا
نیکا: مرصی
مامان نی: بش گفتم میریم خرید الانم باس برم
ارسلان دخترمو ول نکنی باز حواست بش باشهعه عاا
ارسلان: چش😅
نیکا: خدافظ مامان
مامانم رف دکتر گف امشبو اینجا بمونم
ارسلان تو برو خونه استراحت کن خسته شدی
ارسلان: پیش تو باشم خسته نمیشم
نیکا: خب شبو کجا میمونی
ارسلان: تو بغل تو
نیکا: 😅😅
ارسلان: 😅😅
نیکا: ثای کی غذا میارن گشنمههه
ارسلان: مگ میزارم غدا بیمارستان بخوری الان میرم غذا میگیرم میام
نیکا: باش پیتزا یگیرررر
ارسلان: چش با
ارنیکا: نوشابه مشکی
😂😂
نیکا: باشه برو دیکه گشنمه زود بیایا
ارسلان: چش
رفتم و بیست دیقه بعد رسیدم
بفرما اینم پیتزا
نیکا: اخ جونننن
با ارسلان خوردیم
ارسلان: خب یه ذره یرو اونور تا بیام رو تخت
نیکا: شوخی میکنی؟
ارسلان: ن
نیکا: ارسلان تخت یه نفرس
ارسلان: خب تو که تو بغل منی میشیم یه نفر
نیکا: هوف باشع
رفتم اونور تر اومد رو تخت دستاسو دور کمرم حلق زد منم دستمو گذاشتم رو سینش و سرمم گذاشتم رو سینش و خایدیم
بدون کام💙💜
۳۹.۲k
۲۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.