چنان دل کندم ازدنیا که شکلم شکل تنهاییست ببین مرگ مرادرخی
چنان دل کندم ازدنیا که شکلم شکل تنهاییست ببین مرگ مرادرخیش که مرگ من تماشائیست
مرادراوج میخواستی ،تماشاکن
دروغین بودم ازدیروز تومرا امروز تو حاشاکن
فقط اسمی بجامانده ازآنچه بودم وهستم
دلم چون دفترم خالیست قلم خشکیده دردستم
گره افتاده درکارم به خودکرده گرفتارم چنان درخود فروع رفتم چه راهی پیش رو دارم
عزیزان یک ب یک رفتن مرادرخود رهاکردن همه خود دردمن بودن گمان کردم که هم دردن،،،،،،
مرادراوج میخواستی ،تماشاکن
دروغین بودم ازدیروز تومرا امروز تو حاشاکن
فقط اسمی بجامانده ازآنچه بودم وهستم
دلم چون دفترم خالیست قلم خشکیده دردستم
گره افتاده درکارم به خودکرده گرفتارم چنان درخود فروع رفتم چه راهی پیش رو دارم
عزیزان یک ب یک رفتن مرادرخود رهاکردن همه خود دردمن بودن گمان کردم که هم دردن،،،،،،
۱.۷k
۰۶ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.