پارت ۴۴
پارت ۴۴
+می تونم یه سوال بپرسم؟
# بپرس
+خب جونگ کوک که از جیمین کوچیکتره پس چرا ارباب دوم صداش می کنن؟
# بخاطر اینکه ترتیبشون بر اساس سنشون نیست......
+پس چیه؟
# بر اساس مقام و درجه شونه.......
+مقام و درجه؟
# آره خب مثلا بعد از ارباب بزرگ ، ارباب اول (یونگی) بزرگترین مافیای کره است و دست راست ارباب بزرگه.......بعد از یونگی جونگ کوکه که میشه ارباب دوم........جیمینم چون خودش دوست نداشت وارد اینجور داستانا بشه و نمی تونست خیلی خودشو بی رحم و خشن نشون بده.......شد ارباب سوم.......وگرنه خیلی راحت می تونست بشه ارباب دوم......
+اوووو.......چه عجیب.....
# اوهوم.......اینجا مقام و درجه است که حرف اولو میزنه.......
+..........
# خب با خانم فلورا هم که دیگه فکر کنم آشنا شدی......
+یجورایی
# خب ببین.......اون دختر عمه ی جونگ کوکه.........و همینطور نامزدش.......جونگ کوک و و فلورا دارن با هم بزور ازدواج میکنن......برای پیوند بین دو باند و یجورایی قوی تر کردن باندشون......چون پدر فلورا هم مافیاعه......
+پس اینا کلا جد در جد مافیاعن.......
# آره بابا........تازه مامان بزرگشو که دیدی دیگه آره؟
+آره......
# باورت میشه قبلنا یکی از قدرتمندترین مافیا های جهان بوده؟جوری که همه عین سگ ازش میترسیدن.....الانم هم اینجوریه.......اما یجورایی پسرش که میشه بابای جونگ کوک جاشو گرفته.......ولی بازم ابهت خودشو هنوز داره.........شاید بگم یکی از دلایلی که این باند انقدر بزرگ و قویه.......همین زنه.......ما هم صداش می کنیم خانم بزرگ....
+اووووو چه خفن.....
# اوهوم.......خب همه رو برات گفتم به جز مادر فلورا......که میشه عمه ی جونگ کوک و خواهر ارباب بزرگ......دختر خانم بزرگ........جئون سوریون........یه زن فیس و افاده ای......خیلی خودشو میگیره.....خیلی هم حسوده.........صداش می کنیم ........خانم جئون........فلورا هم صدا می کنیم......خانم کوچیک.......
+اوووو
# خیلی حرف زدم نه؟
+نه بابا......مرسی......الان دیگه همه رو میشناسم(خنده)
# خوبه.......حالا بیا بریم اتاقا رو نشونت بدم و لباس خوابت و یسری وسایل شخصی بهت بدم......
می خواست بره که گفتم.....
+فقط......یه چیزی......
روشو برگردوند و گفت.....
# چی؟
+اسمت چیه؟
# اووووو........ببخشید اینهمه حرف زدم......جد و آباد این خانواده رو تک تک برات گفتم......اونوقت یادم رفت اسممو بهت بگم.......اسمم مارینه.......یون مارین.......
+چه اسم قشنگی....(خنده)
# (خنده)
+منم که............دیگه فکر کنم کامل بشناسی؟
# آره دیگه(لبخند تصنعی)
....................
+می تونم یه سوال بپرسم؟
# بپرس
+خب جونگ کوک که از جیمین کوچیکتره پس چرا ارباب دوم صداش می کنن؟
# بخاطر اینکه ترتیبشون بر اساس سنشون نیست......
+پس چیه؟
# بر اساس مقام و درجه شونه.......
+مقام و درجه؟
# آره خب مثلا بعد از ارباب بزرگ ، ارباب اول (یونگی) بزرگترین مافیای کره است و دست راست ارباب بزرگه.......بعد از یونگی جونگ کوکه که میشه ارباب دوم........جیمینم چون خودش دوست نداشت وارد اینجور داستانا بشه و نمی تونست خیلی خودشو بی رحم و خشن نشون بده.......شد ارباب سوم.......وگرنه خیلی راحت می تونست بشه ارباب دوم......
+اوووو.......چه عجیب.....
# اوهوم.......اینجا مقام و درجه است که حرف اولو میزنه.......
+..........
# خب با خانم فلورا هم که دیگه فکر کنم آشنا شدی......
+یجورایی
# خب ببین.......اون دختر عمه ی جونگ کوکه.........و همینطور نامزدش.......جونگ کوک و و فلورا دارن با هم بزور ازدواج میکنن......برای پیوند بین دو باند و یجورایی قوی تر کردن باندشون......چون پدر فلورا هم مافیاعه......
+پس اینا کلا جد در جد مافیاعن.......
# آره بابا........تازه مامان بزرگشو که دیدی دیگه آره؟
+آره......
# باورت میشه قبلنا یکی از قدرتمندترین مافیا های جهان بوده؟جوری که همه عین سگ ازش میترسیدن.....الانم هم اینجوریه.......اما یجورایی پسرش که میشه بابای جونگ کوک جاشو گرفته.......ولی بازم ابهت خودشو هنوز داره.........شاید بگم یکی از دلایلی که این باند انقدر بزرگ و قویه.......همین زنه.......ما هم صداش می کنیم خانم بزرگ....
+اووووو چه خفن.....
# اوهوم.......خب همه رو برات گفتم به جز مادر فلورا......که میشه عمه ی جونگ کوک و خواهر ارباب بزرگ......دختر خانم بزرگ........جئون سوریون........یه زن فیس و افاده ای......خیلی خودشو میگیره.....خیلی هم حسوده.........صداش می کنیم ........خانم جئون........فلورا هم صدا می کنیم......خانم کوچیک.......
+اوووو
# خیلی حرف زدم نه؟
+نه بابا......مرسی......الان دیگه همه رو میشناسم(خنده)
# خوبه.......حالا بیا بریم اتاقا رو نشونت بدم و لباس خوابت و یسری وسایل شخصی بهت بدم......
می خواست بره که گفتم.....
+فقط......یه چیزی......
روشو برگردوند و گفت.....
# چی؟
+اسمت چیه؟
# اووووو........ببخشید اینهمه حرف زدم......جد و آباد این خانواده رو تک تک برات گفتم......اونوقت یادم رفت اسممو بهت بگم.......اسمم مارینه.......یون مارین.......
+چه اسم قشنگی....(خنده)
# (خنده)
+منم که............دیگه فکر کنم کامل بشناسی؟
# آره دیگه(لبخند تصنعی)
....................
۴۸.۶k
۰۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.