فیک جونگ کوک
فیک جونگ کوک
برادر ناتنی من ۷
جونگ کوک :فقط ی مزاحمی!
من :لطفا کنا جاده نگهدار
جونگ :بشین ببینم .
و سرعتو بیشتر کرد .
درو باز کردم که گفت:باشه احمق وایسا الان .
و کنار جاده وایستاد همونجا پیاده شدم و رفتم جلو خواستم همون لحظه وایسم جلوی ماشینا اما نتونستم با خودم گفتم نمیشه که اونا رو مقصر مرگ من بدونن !! پس ی تاکسی گرفتم به سمت برج نامسان .
وقتی رسیدیم اونجا از تاکسی پیاده شدم و هزینشو دادم رفت تا بالای بالای برج نامسان حالا شهر زیر پام بود هیچ وقت فکر نمیکردم اولین باری که میام این جا قصدم مرگ باشه به افکار خودم خندم گرفت تصویر پدر و مادرم هر روز داشت محو تر میشد سرطانم پیشرفت میکرد حوصله ی درد کشیدنو نداشتم رفتم بالا به پایین نگاه کردم خیلی بلند بود شکی درش نیست که میمیرم :/ ولی من اینو میخوام ؟؟؟نه ولی خواسته ی بقیه همینه حتی هدیه هاتونم نذاشتم کنار نامه هاتون !فکر نکنم وقت بشه ..... نزدیک پرتگاه رفتم و خواستم بپرم که دوباره ی نفر اسممو صدا زد:بوراااا.
دوباره کیه ؟برگشتم سمتش انگار فقط منتظر بودم تا یکی جلومو بگیره اما اون کیه بادیدن جونگ کوک تعجب کردم گفتم:دوباره تو
جونگ کوک :با هر حرفی تصمیم میگیری بمیری ؟حتی کوچیک تریناش ؟
من :اره قصدم مرگه و اگه الان نپرمم خیلی زود از دستم خلاص میشی دیگه چیکار داری ؟
جونگ کوک :باشه اگه مصممی بمیر .
من :اصلا مصمم نیستم لعنتی
با داد گفتمش که اونم تعجب کرد ادامه دادم :به خاطر تو و مامان دارم همه چیزو تموم میکنم .....
۵ هفته بعد
#بی_تی_اس
#کیم_نامجون
#کیم_سوکجین
#مین_یونگی
#جانگ_هوسوک
#پارک_جیمین
#کیم_تهیونگ
#جئون_جونگکوک
#نامجون
#سوکجین
#یونگی
#هوسوک
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#آرام
#جین
#یونگی
#جیهوپ
#موچی
#ته_ته
#جی_کی
#آرمی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_هوسوک
#فیک_یونگی
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#میکس_بی_تی_اس
#میکس_جونگکوگ
#میکس_تهیونگ
#میکس_جیمین
#میکس_هوسوک
#میکس_یونگی
#میکس_جین
#میکس_نامجون
#ویدیو_فان_بی_تی_اس
#bts
برادر ناتنی من ۷
جونگ کوک :فقط ی مزاحمی!
من :لطفا کنا جاده نگهدار
جونگ :بشین ببینم .
و سرعتو بیشتر کرد .
درو باز کردم که گفت:باشه احمق وایسا الان .
و کنار جاده وایستاد همونجا پیاده شدم و رفتم جلو خواستم همون لحظه وایسم جلوی ماشینا اما نتونستم با خودم گفتم نمیشه که اونا رو مقصر مرگ من بدونن !! پس ی تاکسی گرفتم به سمت برج نامسان .
وقتی رسیدیم اونجا از تاکسی پیاده شدم و هزینشو دادم رفت تا بالای بالای برج نامسان حالا شهر زیر پام بود هیچ وقت فکر نمیکردم اولین باری که میام این جا قصدم مرگ باشه به افکار خودم خندم گرفت تصویر پدر و مادرم هر روز داشت محو تر میشد سرطانم پیشرفت میکرد حوصله ی درد کشیدنو نداشتم رفتم بالا به پایین نگاه کردم خیلی بلند بود شکی درش نیست که میمیرم :/ ولی من اینو میخوام ؟؟؟نه ولی خواسته ی بقیه همینه حتی هدیه هاتونم نذاشتم کنار نامه هاتون !فکر نکنم وقت بشه ..... نزدیک پرتگاه رفتم و خواستم بپرم که دوباره ی نفر اسممو صدا زد:بوراااا.
دوباره کیه ؟برگشتم سمتش انگار فقط منتظر بودم تا یکی جلومو بگیره اما اون کیه بادیدن جونگ کوک تعجب کردم گفتم:دوباره تو
جونگ کوک :با هر حرفی تصمیم میگیری بمیری ؟حتی کوچیک تریناش ؟
من :اره قصدم مرگه و اگه الان نپرمم خیلی زود از دستم خلاص میشی دیگه چیکار داری ؟
جونگ کوک :باشه اگه مصممی بمیر .
من :اصلا مصمم نیستم لعنتی
با داد گفتمش که اونم تعجب کرد ادامه دادم :به خاطر تو و مامان دارم همه چیزو تموم میکنم .....
۵ هفته بعد
#بی_تی_اس
#کیم_نامجون
#کیم_سوکجین
#مین_یونگی
#جانگ_هوسوک
#پارک_جیمین
#کیم_تهیونگ
#جئون_جونگکوک
#نامجون
#سوکجین
#یونگی
#هوسوک
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#آرام
#جین
#یونگی
#جیهوپ
#موچی
#ته_ته
#جی_کی
#آرمی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_هوسوک
#فیک_یونگی
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#میکس_بی_تی_اس
#میکس_جونگکوگ
#میکس_تهیونگ
#میکس_جیمین
#میکس_هوسوک
#میکس_یونگی
#میکس_جین
#میکس_نامجون
#ویدیو_فان_بی_تی_اس
#bts
۲۶.۶k
۲۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.