فیک جونگ کوک
فیک جونگ کوک
برادر ناتنی من ۸
بعد از اون شب جونگکوک رفتارش اصلا عوض نشد هنوزم منو مزاحم میدید بعد از اینکه اون جمله رو گفتم از برج رفتم پایین و سریع به سمت خونه رفتم احساس کردمهنوزم کارای نیمه تموم دارم که انجام بدم هدیه ها رو گذاشتم سر جاشون .
ی پیام دیگه برای روز تولد مامان تنظیم کردم که اون روز ارسال بشه . ی پیام دیگه براش ارسال کردم توی روز تولدش توش ازش خواسته بودم تولد جونگ کوک رو هم تبریک بده این مدت حالم بد تر شده و بود ...کمتر از اتاق بیرون نیرفتم و سعی میکردم با صدای خنده های مامان انرژی بگیرم خیلی کم غدا میخوردم و کم حرف میزدم .
از زبون جونگ کوک :
مادر صدام کرد و گفت میخواد باهام حرف بزنه پس به سمتش رفتم و نشستم یر مبل کنارش .
مادر :پسرم ،عزیزم خواستم ی چیزی رو ازت بپرس
من:بگو مادر جون
مادر :اون روزی بود که با بورا رفته بودید بیرون رو یادته ؟؟
من :بله مادر
مگه میشه یادم بره
مادر:میشه بهم بگی چه اتفاقی افتاد ؟
من :یعنی چی ؟
مادر:میخوام بدونم چه اتفاقی افتاده بعد از اون روز انگار افسرده شده اون دختر شاد و خندونی که میشناختم نیست .
من:ولی مادر اصلا مهم نیست اون چه طوره الان دیگه من پیشتم !
مادر:ولی پسرم اون الان دیگه شبیه دخترمه نه فقط جایگزین تو
مادر :بیا بریم پیشش .
من :باشه
با مادر رفتیم سمت اتاقش و در زدیم اومد و درو باز کرد رنگش شبیه گچ شده بود مادر با نگرانی گفت :از بس که هیچی نمیخوری دختر معلومه اینجور میشه !
#بی_تی_اس
#کیم_نامجون
#کیم_سوکجین
#مین_یونگی
#جانگ_هوسوک
#پارک_جیمین
#کیم_تهیونگ
#جئون_جونگکوک
#نامجون
#سوکجین
#یونگی
#هوسوک
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#آرام
#جین
#یونگی
#جیهوپ
#موچی
#ته_ته
#جی_کی
#آرمی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_هوسوک
#فیک_یونگی
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#میکس_بی_تی_اس
#میکس_جونگکوگ
#میکس_تهیونگ
#میکس_جیمین
#میکس_هوسوک
#میکس_یونگی
#میکس_جین
#میکس_نامجون
#ویدیو_فان_بی_تی_اس
#bts
برادر ناتنی من ۸
بعد از اون شب جونگکوک رفتارش اصلا عوض نشد هنوزم منو مزاحم میدید بعد از اینکه اون جمله رو گفتم از برج رفتم پایین و سریع به سمت خونه رفتم احساس کردمهنوزم کارای نیمه تموم دارم که انجام بدم هدیه ها رو گذاشتم سر جاشون .
ی پیام دیگه برای روز تولد مامان تنظیم کردم که اون روز ارسال بشه . ی پیام دیگه براش ارسال کردم توی روز تولدش توش ازش خواسته بودم تولد جونگ کوک رو هم تبریک بده این مدت حالم بد تر شده و بود ...کمتر از اتاق بیرون نیرفتم و سعی میکردم با صدای خنده های مامان انرژی بگیرم خیلی کم غدا میخوردم و کم حرف میزدم .
از زبون جونگ کوک :
مادر صدام کرد و گفت میخواد باهام حرف بزنه پس به سمتش رفتم و نشستم یر مبل کنارش .
مادر :پسرم ،عزیزم خواستم ی چیزی رو ازت بپرس
من:بگو مادر جون
مادر :اون روزی بود که با بورا رفته بودید بیرون رو یادته ؟؟
من :بله مادر
مگه میشه یادم بره
مادر:میشه بهم بگی چه اتفاقی افتاد ؟
من :یعنی چی ؟
مادر:میخوام بدونم چه اتفاقی افتاده بعد از اون روز انگار افسرده شده اون دختر شاد و خندونی که میشناختم نیست .
من:ولی مادر اصلا مهم نیست اون چه طوره الان دیگه من پیشتم !
مادر:ولی پسرم اون الان دیگه شبیه دخترمه نه فقط جایگزین تو
مادر :بیا بریم پیشش .
من :باشه
با مادر رفتیم سمت اتاقش و در زدیم اومد و درو باز کرد رنگش شبیه گچ شده بود مادر با نگرانی گفت :از بس که هیچی نمیخوری دختر معلومه اینجور میشه !
#بی_تی_اس
#کیم_نامجون
#کیم_سوکجین
#مین_یونگی
#جانگ_هوسوک
#پارک_جیمین
#کیم_تهیونگ
#جئون_جونگکوک
#نامجون
#سوکجین
#یونگی
#هوسوک
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#آرام
#جین
#یونگی
#جیهوپ
#موچی
#ته_ته
#جی_کی
#آرمی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_هوسوک
#فیک_یونگی
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#میکس_بی_تی_اس
#میکس_جونگکوگ
#میکس_تهیونگ
#میکس_جیمین
#میکس_هوسوک
#میکس_یونگی
#میکس_جین
#میکس_نامجون
#ویدیو_فان_بی_تی_اس
#bts
۳۶.۷k
۲۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.