نور بنفش زندگیم🤤💜
نور بنفش زندگیم🤤💜
#part13
نیکا: باشه بریم
من سوار ماشین ارسلان شدم مهراب اون پسره دیروزی نشستن عقب اون یکی هم با ماشین رضا اومد
سریع رسبدیم به اونجایی که دیانا لوکیشن فرستاد چیزی زیاد پیدا نبود همه جا دود بود انگار خراب شدع بود
دیاناااااااااااااا
چن بار داد زدم ولی کسی نبود که یهو جایی که ما بودیم دور تا دورمون فشفشه روشن شد و دود بیشتر شد
ارسلان: کلی دود بود اما با روشن شدن فشفشه ها بیشتر شد پشت سر نیکا بودم دستشو گرفتم
نیکا: یهو دستمو یکی کرف برگشتم دیدم ارسلانه
ارسلان یعنی اینجا چه خبره
ارسلان: نترس همه چی درست میشه
نیکا: به ارسلان نزدیک تر شدم
بچه ها همه نزدیک هم شیم بهتره
رضا: رفتم کنار نیکا اون پسره هم دستشو گرفته بود
نیکا: از بین اون همه دود و فشفشه چندین نفر به سمتمون میومدن
دیاناااا. عسلللل. مهدیسسسس بچه هااااا
چیزی مشخص نبود تا نزدیک شدن و معلوم شد که کین دیانا یه کیک تو دستش بود و همه ی دخترا و پسرای اکیپم دورش بودن
دیانااا اینجا چه خبرع
دیانا: 1 میلیونی شدنت مبارکککککک
نیکا: چ چ چیییی همش دروغ بود
رومینا: بله عشقم همش دروغ بود میخاسیم یه جشن متفاوت بگیریم
نیکا: خنده ای کردم
از دست شماها
به سمتشون رفتم و همه دخترا رو بغل کردم و از پسرا هم تشکر کردم
ارسلان: نیکاا
نیکا: عه اها من من کاری نکردمممم به خدا همشش تقصیر ایناسسس
ارسلان: من که چیزی نگفتم فقد صدات زدم
سارا: نیکا این کیه
نیکا: این ارسلانه همسرم همون که پریشب بهتون گفتم تو چت
نگین: اهااااا عوکییییی پس اینههه
نیکا: ابرو هامو انداختم بالا که نگین گرف و خفه شد خشبختانه
ارسلان: خب نیکا یک میلیونیت مبارک
نیکا: مرسی
اتوسا: خب فیلم بردار قطعش کن فیلمو تا اینجا حالا اهنگو میزارم بعد فیلم بگیر
رفتم و اهنگو پلی کردم
خب حالا همه بیاین وسطططط
نیکا: همه شروع کردیم به رقصیدن هر کی برا خودش میرقصید مثل پارتی بود
نطراتتون راجب رمانم چیه؟
#part13
نیکا: باشه بریم
من سوار ماشین ارسلان شدم مهراب اون پسره دیروزی نشستن عقب اون یکی هم با ماشین رضا اومد
سریع رسبدیم به اونجایی که دیانا لوکیشن فرستاد چیزی زیاد پیدا نبود همه جا دود بود انگار خراب شدع بود
دیاناااااااااااااا
چن بار داد زدم ولی کسی نبود که یهو جایی که ما بودیم دور تا دورمون فشفشه روشن شد و دود بیشتر شد
ارسلان: کلی دود بود اما با روشن شدن فشفشه ها بیشتر شد پشت سر نیکا بودم دستشو گرفتم
نیکا: یهو دستمو یکی کرف برگشتم دیدم ارسلانه
ارسلان یعنی اینجا چه خبره
ارسلان: نترس همه چی درست میشه
نیکا: به ارسلان نزدیک تر شدم
بچه ها همه نزدیک هم شیم بهتره
رضا: رفتم کنار نیکا اون پسره هم دستشو گرفته بود
نیکا: از بین اون همه دود و فشفشه چندین نفر به سمتمون میومدن
دیاناااا. عسلللل. مهدیسسسس بچه هااااا
چیزی مشخص نبود تا نزدیک شدن و معلوم شد که کین دیانا یه کیک تو دستش بود و همه ی دخترا و پسرای اکیپم دورش بودن
دیانااا اینجا چه خبرع
دیانا: 1 میلیونی شدنت مبارکککککک
نیکا: چ چ چیییی همش دروغ بود
رومینا: بله عشقم همش دروغ بود میخاسیم یه جشن متفاوت بگیریم
نیکا: خنده ای کردم
از دست شماها
به سمتشون رفتم و همه دخترا رو بغل کردم و از پسرا هم تشکر کردم
ارسلان: نیکاا
نیکا: عه اها من من کاری نکردمممم به خدا همشش تقصیر ایناسسس
ارسلان: من که چیزی نگفتم فقد صدات زدم
سارا: نیکا این کیه
نیکا: این ارسلانه همسرم همون که پریشب بهتون گفتم تو چت
نگین: اهااااا عوکییییی پس اینههه
نیکا: ابرو هامو انداختم بالا که نگین گرف و خفه شد خشبختانه
ارسلان: خب نیکا یک میلیونیت مبارک
نیکا: مرسی
اتوسا: خب فیلم بردار قطعش کن فیلمو تا اینجا حالا اهنگو میزارم بعد فیلم بگیر
رفتم و اهنگو پلی کردم
خب حالا همه بیاین وسطططط
نیکا: همه شروع کردیم به رقصیدن هر کی برا خودش میرقصید مثل پارتی بود
نطراتتون راجب رمانم چیه؟
۲۳.۲k
۰۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.