عشق بی پایان
عشق بی پایان
پارت ۵
#ویو ساعت ۳ بعد از ظهر
#ات
ناهارم رو پیش دخترا خوردم و رفتم اتاق تمرین یک اتاق خیلی بزرگ بود من موندم آخه چرا برای میکاپ باید همچین اتاق بزرگی میزاشتن؟
داشتم روی صورت مصنوعی تمرین میکردم و با دخترا حرف میزدم که در اتاق باز شد و جیمین و جونگکوک اومدن تو جونگکوک اومد سمت نانسی
جونگکوک:هیی چطوری
نانسی:مرسی خوبم تو چطوریی؟؟؟
جونگکوک:اوم ایم گودد😁
این دوتا دل میدادن قلوه میگرفتن که دیدم یکی از پشت صدام کرد برگشتم دیدم جیمینه
+هی میای اینجا ؟
بهش نگاه کردم که رو زمین نشسته بود
رفتم سمتش
*بله آقای پارک
+جیمین صدام کن کیوتی😉
*عا... بله ام ... عاممم..... جیمین
+آفرین هیچی میخواستم بگم لازم نیست از من خجالت بکشی یا من مثل بهترین دوستت رفتار کن
#با حرفش جا خوردم نه به اون رفتار سردش اول صبح نه به این حرفاش
+عا و راستی بابت صبح متاسفم ببین من جلوی بقیه نمیتونم باهات اینجوری حرف بزنم او البته غیر پسرا و میکاپ ارتیستا
#خوش،حال شدم که ازم معذرت خواست و باهام مهربون رفتار کرد
*ممنون اشکالی نداره😅
+و خب برای میکاپم برای کنسرت اصلا استرس نداشته باش همه چی اوکیه تو میتونی
*ممنونم آقای جیمین
+واییی میگی آقا یاد این پیر مرد نود ساله ها میوفتم بابااا رفت باش بو گو جیمینن
*باشه😂
#جونگکوک اومد سمتمون
کوک:خوشمیگذه😂
+مرز بیشعور 😂
😂*
کوک:بیا بریم
+اوک میبینمت ات💗
#جیمین رفت و یک نفس راحت کشیدم و رفتم سمت دخترا
دخترا :اووووووو خوش گذشت خانم پارک ات؟؟؟؟؟
*هی من کیمم پارک نیستم بعدم کاری نکردیم که فقط حرف زدیم
میا:نه ترو خدا بیا برو باهاش کاری کن😂😈
*عه عه منحرف🤣
#ویو ۸ شب
با دخترا خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم رفتم سمت در خونه که دیدم در بازه ترس کل وجودم رو گرفت رفتم پشت در و آروم در رو باز کردم که یوهویی....
بیاید اینم جبران پارت قبل
لایک کن مادر کوک پدر جیمین😂
#jimin
#jk
#v
#Jin
#BTS
#army
پارت ۵
#ویو ساعت ۳ بعد از ظهر
#ات
ناهارم رو پیش دخترا خوردم و رفتم اتاق تمرین یک اتاق خیلی بزرگ بود من موندم آخه چرا برای میکاپ باید همچین اتاق بزرگی میزاشتن؟
داشتم روی صورت مصنوعی تمرین میکردم و با دخترا حرف میزدم که در اتاق باز شد و جیمین و جونگکوک اومدن تو جونگکوک اومد سمت نانسی
جونگکوک:هیی چطوری
نانسی:مرسی خوبم تو چطوریی؟؟؟
جونگکوک:اوم ایم گودد😁
این دوتا دل میدادن قلوه میگرفتن که دیدم یکی از پشت صدام کرد برگشتم دیدم جیمینه
+هی میای اینجا ؟
بهش نگاه کردم که رو زمین نشسته بود
رفتم سمتش
*بله آقای پارک
+جیمین صدام کن کیوتی😉
*عا... بله ام ... عاممم..... جیمین
+آفرین هیچی میخواستم بگم لازم نیست از من خجالت بکشی یا من مثل بهترین دوستت رفتار کن
#با حرفش جا خوردم نه به اون رفتار سردش اول صبح نه به این حرفاش
+عا و راستی بابت صبح متاسفم ببین من جلوی بقیه نمیتونم باهات اینجوری حرف بزنم او البته غیر پسرا و میکاپ ارتیستا
#خوش،حال شدم که ازم معذرت خواست و باهام مهربون رفتار کرد
*ممنون اشکالی نداره😅
+و خب برای میکاپم برای کنسرت اصلا استرس نداشته باش همه چی اوکیه تو میتونی
*ممنونم آقای جیمین
+واییی میگی آقا یاد این پیر مرد نود ساله ها میوفتم بابااا رفت باش بو گو جیمینن
*باشه😂
#جونگکوک اومد سمتمون
کوک:خوشمیگذه😂
+مرز بیشعور 😂
😂*
کوک:بیا بریم
+اوک میبینمت ات💗
#جیمین رفت و یک نفس راحت کشیدم و رفتم سمت دخترا
دخترا :اووووووو خوش گذشت خانم پارک ات؟؟؟؟؟
*هی من کیمم پارک نیستم بعدم کاری نکردیم که فقط حرف زدیم
میا:نه ترو خدا بیا برو باهاش کاری کن😂😈
*عه عه منحرف🤣
#ویو ۸ شب
با دخترا خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم رفتم سمت در خونه که دیدم در بازه ترس کل وجودم رو گرفت رفتم پشت در و آروم در رو باز کردم که یوهویی....
بیاید اینم جبران پارت قبل
لایک کن مادر کوک پدر جیمین😂
#jimin
#jk
#v
#Jin
#BTS
#army
۱۲.۴k
۰۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.