(علامت راوی) *
(علامت راوی) *
*کوک اعصبی بود و رگ های دستش بیرون زده بود آمد بیرون و عصبی به سمت لینا رفت نورا داشت با بقیه کار میکرد و حواسش نبود کوک رفت پیش لینا اما وقتی لینا این حرف روزد عصبی تر شد
$هییی مربی نمیبینی رئیست آمده
+لینااااا
_دختر جون آروم باش رئیس من اگه کارم داشت میگه تو نترس
$پرووووو
$عشقم نمیخوای چیزی بگی
+لینا به ورزشت ادامه بده
*تمرین تموم شد و کوکی همش پیش لینا بود و تمرین میکرد
وقتی نورا تمرین با بقیه تموم شد رفت سمت در و همرو بدرقه کرد رفت تا آب بخوره که سایه ای روی دیوار حس کرد کوک بود
_آقای جعون
+بیا دفترم
_ولی لینا و مادرش
+اونا رفتن بیاا دنبالم
_باشه
(در دفتر کوکو، 🧑🏻🤣😂🤭)
+خب میبینم بجای کوکو شدم جئون
_ببین من
+نمیخواد چیزی بگی نقشه ام نگرفت و بدتر شد
_چرا مگه چی شد
+بدبخت شدم نوراااا بدبختتتت
(کوک آنقدر عصبی بود که دستش رو به دیوار کوبید آنقدر کوبید تا دستش خون آمد بعد تمام وسایل رو انداخت و اینه رو شکوند نورا تونست وضعیت رو مدیریت کنه و کوک رو بشونه رفت تا جعبه بیاره)
_دستت رو بده
+نمیخواد
_کوک دستت رو بده.... (ضدعفونی رو برداشت و پنبه رو)
شاید یکم درد گرفت ولی دستت رو نکش باشه
+باشه
_خب اینم از ضد عفونی حالا میبندمش
+ممنونم
_خواهش میکنم راستی اگه قرار باشه فردا ببینیش که عصبانی تر میشی
*کوک اعصبی بود و رگ های دستش بیرون زده بود آمد بیرون و عصبی به سمت لینا رفت نورا داشت با بقیه کار میکرد و حواسش نبود کوک رفت پیش لینا اما وقتی لینا این حرف روزد عصبی تر شد
$هییی مربی نمیبینی رئیست آمده
+لینااااا
_دختر جون آروم باش رئیس من اگه کارم داشت میگه تو نترس
$پرووووو
$عشقم نمیخوای چیزی بگی
+لینا به ورزشت ادامه بده
*تمرین تموم شد و کوکی همش پیش لینا بود و تمرین میکرد
وقتی نورا تمرین با بقیه تموم شد رفت سمت در و همرو بدرقه کرد رفت تا آب بخوره که سایه ای روی دیوار حس کرد کوک بود
_آقای جعون
+بیا دفترم
_ولی لینا و مادرش
+اونا رفتن بیاا دنبالم
_باشه
(در دفتر کوکو، 🧑🏻🤣😂🤭)
+خب میبینم بجای کوکو شدم جئون
_ببین من
+نمیخواد چیزی بگی نقشه ام نگرفت و بدتر شد
_چرا مگه چی شد
+بدبخت شدم نوراااا بدبختتتت
(کوک آنقدر عصبی بود که دستش رو به دیوار کوبید آنقدر کوبید تا دستش خون آمد بعد تمام وسایل رو انداخت و اینه رو شکوند نورا تونست وضعیت رو مدیریت کنه و کوک رو بشونه رفت تا جعبه بیاره)
_دستت رو بده
+نمیخواد
_کوک دستت رو بده.... (ضدعفونی رو برداشت و پنبه رو)
شاید یکم درد گرفت ولی دستت رو نکش باشه
+باشه
_خب اینم از ضد عفونی حالا میبندمش
+ممنونم
_خواهش میکنم راستی اگه قرار باشه فردا ببینیش که عصبانی تر میشی
۵.۷k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.