زندگی انیمه ای و من

زندگی انیمه ای و من
پارت5
+ ترسیدی؟..... میدونم! منم همچین حسی داشتم. به خودت نیار و مرگ رو انتخاب نکن همچی درست میشه!
_مرگ؟...... کی مرگو انتخاب کرد؟ من انیمه رو انتخاب کردم!
برگشتم دیدم دکو و شوتو پشت منه
یهو دیدم دارم میوفتم زمین. شوتو اومد منو بغل کرد تا نیوفتم زمین. منو برد خونش. بیداز شدم دیدم کریشیما، دکو، کاچانو.... همه نگرانم بودن. دکو برام غذای مورد علاقمو اورد و شوتو یه بالش نرم پشتم گذاشت. شروع کردم به خوردن که کاچان گفت صبر کن!...... تو این غذا سم ریخته شده! دابی اومد و محکم اونو گذاشت دهنم و منو مسموم کرد. من به خواب عمیق و ترسناکی فرو رفتم که نمیشه ازش بیرون بیای. دنیایی وحشتناک و خیلی خیلی ترسناک!.... دلم نمیخواد اینو بگم ولی......