فیک کوک
فیک کوک
Part.10
از توی کیفم جا مدادیمو برداشتمو افتادم دنبالش یه مداد پرت کردم ولی خورد تو سر یه پسر دیگه (هوپی) ببخشید گفتم و به راهم ادامه دادم تصمیم گرفتم بجای این که پرت کنم به طور مستقیم بزنم تو کلش تا بلکه این مخش تکون بخوره جونگ کوک شییییییی وایسا کاریت ندارم یهو مدیر اومد جلوی جونگ کوک کوک ترمز گرفت ولی من افتادم روش از فرست استفاده کردم زدم تو کلش مدیر کیمممممم ااااااا/تتتتتت های (بله) مدیر به عنوان تنبیه هر کدومشون 200بار روی برگه مینویسید ببخشید تا دستتون بشکنه
ا/ت و کوک هم زمان:200 بارررر
مدیر:همینی که هست
موهاشو گرفتم و کشیدم اونم گرفته بود ا/ت:ول کنننن کوک:اول تو ا/ت : همزمان کوک:اوکی
1.....2......3
ا/ت ولی نکرد
ا/ت: ها ها گول خوردی
حواسمون به مدیر نبود
مدیر:300 بار
ا/ت: همش تقصیر توعهههه
کوک:عه به من چه
رفتیم سر کلاس
معلم خب بچه ها می خوام یه پروژه بزارم دو نفر دونفر با هم انجام بدید سوجون و لیا یونا و سئوجون سویون و می سو و جونگ کوک و ا/ت
ا/ت و کوک: چیییی
تا هفته ی دیگه وقت تحویل دارید
ا/ت: شمارتو بده کوک:چی چی
ا/ت: شمارتو بدهههه کوک:برا چی ا/ت: برای این که پروژه رو توی مدرسه انجام نمیدن باید هماهنگ کنیم کوک: اها
از مدرسه تعطیل شدیم خب رفتم خونم گوشیم زنگ خورد: بله کوک: بیا پایین ا/ت: بله؟ کوک:بیا پایییننن ا/ت: اوکی
سریع پاشدم یه لباس پوشیدم موهامو باز کردم یه آرایش ملایم کردم (عکس لباس و میزارم ) کارتمو برداشتمو رفتم پایین کوک هم یه لباس مشکی دکمه ای با شلوار مشکی پاش بود با ماشین اومده بود (عکس ماشینم میزارم) سوار ماشین شدیم رفتیم بازار همه چیزی که لازم داشتیم گرفتیم من به کوک گفتم اون بره خونه چون من می خواستم برم پاساژ لباس کوک:اوکی منم میام ا/ت: تو کجا آخه کوک:خو منم می خوام لباس بخرم ا/ت: اوکی رفتیم پاساژ یه لباس دیدم رفتم پوشیدم اومدم بیرون کوک:نه یکی دیگه پوشیدم کوک:این خوبه (عکسم میزارم) یکی از کارمندای اونجا:آخی چه زوج قشنگی ا/ت: ..... لباسو خریدم و از مغازه زدم بیرون نوبت کوک بود بخره
یه تیشرت سفید با یه شلوار خرید
اسلاید دوم ماشین کوک
اسلاید سوم لباس ا/ت
اسلاید چهارم لباسی که ا/ت خرید
Part.10
از توی کیفم جا مدادیمو برداشتمو افتادم دنبالش یه مداد پرت کردم ولی خورد تو سر یه پسر دیگه (هوپی) ببخشید گفتم و به راهم ادامه دادم تصمیم گرفتم بجای این که پرت کنم به طور مستقیم بزنم تو کلش تا بلکه این مخش تکون بخوره جونگ کوک شییییییی وایسا کاریت ندارم یهو مدیر اومد جلوی جونگ کوک کوک ترمز گرفت ولی من افتادم روش از فرست استفاده کردم زدم تو کلش مدیر کیمممممم ااااااا/تتتتتت های (بله) مدیر به عنوان تنبیه هر کدومشون 200بار روی برگه مینویسید ببخشید تا دستتون بشکنه
ا/ت و کوک هم زمان:200 بارررر
مدیر:همینی که هست
موهاشو گرفتم و کشیدم اونم گرفته بود ا/ت:ول کنننن کوک:اول تو ا/ت : همزمان کوک:اوکی
1.....2......3
ا/ت ولی نکرد
ا/ت: ها ها گول خوردی
حواسمون به مدیر نبود
مدیر:300 بار
ا/ت: همش تقصیر توعهههه
کوک:عه به من چه
رفتیم سر کلاس
معلم خب بچه ها می خوام یه پروژه بزارم دو نفر دونفر با هم انجام بدید سوجون و لیا یونا و سئوجون سویون و می سو و جونگ کوک و ا/ت
ا/ت و کوک: چیییی
تا هفته ی دیگه وقت تحویل دارید
ا/ت: شمارتو بده کوک:چی چی
ا/ت: شمارتو بدهههه کوک:برا چی ا/ت: برای این که پروژه رو توی مدرسه انجام نمیدن باید هماهنگ کنیم کوک: اها
از مدرسه تعطیل شدیم خب رفتم خونم گوشیم زنگ خورد: بله کوک: بیا پایین ا/ت: بله؟ کوک:بیا پایییننن ا/ت: اوکی
سریع پاشدم یه لباس پوشیدم موهامو باز کردم یه آرایش ملایم کردم (عکس لباس و میزارم ) کارتمو برداشتمو رفتم پایین کوک هم یه لباس مشکی دکمه ای با شلوار مشکی پاش بود با ماشین اومده بود (عکس ماشینم میزارم) سوار ماشین شدیم رفتیم بازار همه چیزی که لازم داشتیم گرفتیم من به کوک گفتم اون بره خونه چون من می خواستم برم پاساژ لباس کوک:اوکی منم میام ا/ت: تو کجا آخه کوک:خو منم می خوام لباس بخرم ا/ت: اوکی رفتیم پاساژ یه لباس دیدم رفتم پوشیدم اومدم بیرون کوک:نه یکی دیگه پوشیدم کوک:این خوبه (عکسم میزارم) یکی از کارمندای اونجا:آخی چه زوج قشنگی ا/ت: ..... لباسو خریدم و از مغازه زدم بیرون نوبت کوک بود بخره
یه تیشرت سفید با یه شلوار خرید
اسلاید دوم ماشین کوک
اسلاید سوم لباس ا/ت
اسلاید چهارم لباسی که ا/ت خرید
۲۲.۸k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.