در میان برف ها، آدم برفی ارکیده ای را در آغوش گرفته بود و
در میان برف ها، آدم برفی ارکیده ای را در آغوش گرفته بود و لبخند می زد... دلش گرم بود... آنقدر گرم که از درون آب می شد... اما هنوز می خندید... با همان لبخند زغالی اش... اینجا پنجره ای است که از آن آسمان را تماشا می کنم...
شاید ستاره ام بدرخشد از آن بالاها برایم...
پس به رسم ادب، خوش آمدید به پشت این پنجره...
- کامران پامنار -
شاید ستاره ام بدرخشد از آن بالاها برایم...
پس به رسم ادب، خوش آمدید به پشت این پنجره...
- کامران پامنار -
۴۶۲
۱۴ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.