آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم
آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم .
آبی آبی .
آبی به رنگ دریا .
و نا گهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود .
زرد ، مثل نور .
من شنا نمی دانستم .
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم .
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها
و کابوسها !
(از نمایشنامه چیزی شبیه زندگی -- حسین پناهی )
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم .
آبی آبی .
آبی به رنگ دریا .
و نا گهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود .
زرد ، مثل نور .
من شنا نمی دانستم .
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم .
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها
و کابوسها !
(از نمایشنامه چیزی شبیه زندگی -- حسین پناهی )
۶۴۰
۱۷ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.