سه پارتی از جیمین:
سه پارتی از جیمین:
ژانر:مافیایی_ عاشقانه_خفن
علامت ها: هانا_ جیمین+
من کیم هانا هست۲۵سالمه و مامان بابام مردن و منم برای خرج و مخارج زندگیم درسمو هر طور شده تموم کردم و وکیل شدم و برای یه مافیا بزرگ و خلافکار حرفه ای که پارک جیمین هست و بزرگ ترین مافیای کره هست کار میکنم و بله دیگه یعنی یه کاری میکنم که بازداشت نشه چون جرمش خیلی سنگینه
از زبان هانا:
خواب بودم که احساس کردم یکی داره بیدارم میکنه بیدار شدم دیدم جیمینه
_چیشده رییس
+بلند شو دیگه امروز باید بریم دادگاه
_چشم الان بلند میشم
جیمین رفت بیرون موقع کار بهش میگم رییس ولی اون بهم اجازه داده که وقتایی آزاد بهش بگم جیمین و ما با هم دوستیم بلاخره آماده شدم و رفتم پایین با هم صبحونه خوردیم و بعد رفتیم دادگاه
*
پرش زمانی به بعد دادگاه
بلاخره رفتیم خونه من خسته بودم
+هانا فک کنم خیلی خسته شده باشی ولی دمت گرم کارت مث همیشه خوب بود
_نه بابا کاری نکردم که اره خیلی خستم من میرم بخوابم
+باشه برو
_تو خسته نیستی
+نه تو برو بخواب
_هوم من رفتم
رفتم بالا تو اتاقم و لباسامو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم و کم کم چشمام گرم شد و به خواب رفتم
یک ساعت بعد
از زبان هانا
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت 4بعد از ظهره بلند شدم یه آب زدم به صورتم تا سر حال شم بعد رفتم بیرون و غذا گرم کردم و خوردم و رفتم بالا و پشت در اتاق جیمین وایسادم و در زدم
_میشه بیام تو
+بیا تو
رفتم داخل یه بشر چقدر میتونه جذاب باشه نشسته بود و داشت کاراشو انجام میداد با اون ابهتش که مث پادشاها بود چه وقار خواصی داشت رفتم پیشش کاش میشد مال من باشه هییی
_خب پرونده هایی که گفته بودی رو بده کامل کنم
+بشین تا بدم
_باشه
ژانر:مافیایی_ عاشقانه_خفن
علامت ها: هانا_ جیمین+
من کیم هانا هست۲۵سالمه و مامان بابام مردن و منم برای خرج و مخارج زندگیم درسمو هر طور شده تموم کردم و وکیل شدم و برای یه مافیا بزرگ و خلافکار حرفه ای که پارک جیمین هست و بزرگ ترین مافیای کره هست کار میکنم و بله دیگه یعنی یه کاری میکنم که بازداشت نشه چون جرمش خیلی سنگینه
از زبان هانا:
خواب بودم که احساس کردم یکی داره بیدارم میکنه بیدار شدم دیدم جیمینه
_چیشده رییس
+بلند شو دیگه امروز باید بریم دادگاه
_چشم الان بلند میشم
جیمین رفت بیرون موقع کار بهش میگم رییس ولی اون بهم اجازه داده که وقتایی آزاد بهش بگم جیمین و ما با هم دوستیم بلاخره آماده شدم و رفتم پایین با هم صبحونه خوردیم و بعد رفتیم دادگاه
*
پرش زمانی به بعد دادگاه
بلاخره رفتیم خونه من خسته بودم
+هانا فک کنم خیلی خسته شده باشی ولی دمت گرم کارت مث همیشه خوب بود
_نه بابا کاری نکردم که اره خیلی خستم من میرم بخوابم
+باشه برو
_تو خسته نیستی
+نه تو برو بخواب
_هوم من رفتم
رفتم بالا تو اتاقم و لباسامو عوض کردم و رو تخت دراز کشیدم و کم کم چشمام گرم شد و به خواب رفتم
یک ساعت بعد
از زبان هانا
از خواب بیدار شدم دیدم ساعت 4بعد از ظهره بلند شدم یه آب زدم به صورتم تا سر حال شم بعد رفتم بیرون و غذا گرم کردم و خوردم و رفتم بالا و پشت در اتاق جیمین وایسادم و در زدم
_میشه بیام تو
+بیا تو
رفتم داخل یه بشر چقدر میتونه جذاب باشه نشسته بود و داشت کاراشو انجام میداد با اون ابهتش که مث پادشاها بود چه وقار خواصی داشت رفتم پیشش کاش میشد مال من باشه هییی
_خب پرونده هایی که گفته بودی رو بده کامل کنم
+بشین تا بدم
_باشه
۱۵۲.۰k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.