عکاس عشق
#عکاس_عشق
#پارت1
ویو ا.ت
صبح با زنگ گوشی از خواب بیدار شدم برعکس بقیه روزا از طرف دانشگاه میخواستن ببرنمون اردو هه بالاخره یه لطفی هم شامل ما دانشجو های بدبخت کردن به زور مامانمو برای اردوی یه هفته ای از طرف دانشگاه راضی کردم. من پارک ا.ت هستم و تو یه خونواده ثروتمند بزرگ شدم رابطم با مامانم خوبه ولی بابام و به خاطر شغلش کم میبینم.
پاشدم بعد شستن دست و صورتم رفتم در کمدمو وا کردم همم همه لباسام سیاهه من عاشق رنگ سیام یه تیپ اسپرت کاملا سیاه زدم گوشیمو ور داشتم و رفتم پایین.
ا.ت:چطوری مام؟
م ا.ت:پد.صگ بی پدر هر روز میخواس به زور بیدارت کنی ولی الان که میخای بری اردو ساعت شیش صب برپا میزنی😐
ا.ت:😂
رفتم سر یخچال و یه سیب و داشتم و از خونه زدم بیرون
ا.ت:مامان من رفتم بای
م ا.ت: خدا ب همرات...
از خونه زدم بیرون و زنگ زدم به هلن(دوست ا.ت علامت ا.ت_ علامت هلن~)
~چطوری
_مرسی شتر اماده این؟
~مگ میشه اماده نباشیم بعد یه قرن میخان ببرنمون اردو 😂
_خیلی خوب اماده شین بیاین دانشگاه تا اتوبوس بیاد
~اوکی
ویو شوگا&
امروز میخواستن برن بوسان حوصله رفتن نداشتم ولی ب خاطر غر زدنای بابا مجبور بودم برم مثه همیشه لباسای سیامو پوشیدم و لم دادم رو تخت ک جین اومد تو(داداش بزرگه ناتنی شوگا علامت جین=شوگا+)
=اماده شو بیا پایین تا غراشون شرو نشده
+خیلی خوب باشه برو بیرون
جین
اون همیشه همینطور بود یه پسر گوشه گیر و خشک دلم میخواست بعضی وقتا مثه یه برادر بزرگتر بغلش کنم و ارومش کنم ولی اینکارو نمیکردم ....از اتاق اومدم بیرون ک صدای گیتارش گوشمو نوازش داد و شروع کرد به خوندن با صدای خسته و پر از غمش مثه همیشه ...
رفتم پایین باز مامانو بابا دعواشون شده بود مثه همیشهدعوا روی شوگا بود💔 (علامت پدر شوگا* علامت نامادری شوگا")
*مگه از رو جنازه من رد شه اینکارو بکنه
......
#ادامه_دارد
این ی فیک جدیده دوس داشتین تو کامنتا بگین ک ادامش بدم یان 🤍
#پارت1
ویو ا.ت
صبح با زنگ گوشی از خواب بیدار شدم برعکس بقیه روزا از طرف دانشگاه میخواستن ببرنمون اردو هه بالاخره یه لطفی هم شامل ما دانشجو های بدبخت کردن به زور مامانمو برای اردوی یه هفته ای از طرف دانشگاه راضی کردم. من پارک ا.ت هستم و تو یه خونواده ثروتمند بزرگ شدم رابطم با مامانم خوبه ولی بابام و به خاطر شغلش کم میبینم.
پاشدم بعد شستن دست و صورتم رفتم در کمدمو وا کردم همم همه لباسام سیاهه من عاشق رنگ سیام یه تیپ اسپرت کاملا سیاه زدم گوشیمو ور داشتم و رفتم پایین.
ا.ت:چطوری مام؟
م ا.ت:پد.صگ بی پدر هر روز میخواس به زور بیدارت کنی ولی الان که میخای بری اردو ساعت شیش صب برپا میزنی😐
ا.ت:😂
رفتم سر یخچال و یه سیب و داشتم و از خونه زدم بیرون
ا.ت:مامان من رفتم بای
م ا.ت: خدا ب همرات...
از خونه زدم بیرون و زنگ زدم به هلن(دوست ا.ت علامت ا.ت_ علامت هلن~)
~چطوری
_مرسی شتر اماده این؟
~مگ میشه اماده نباشیم بعد یه قرن میخان ببرنمون اردو 😂
_خیلی خوب اماده شین بیاین دانشگاه تا اتوبوس بیاد
~اوکی
ویو شوگا&
امروز میخواستن برن بوسان حوصله رفتن نداشتم ولی ب خاطر غر زدنای بابا مجبور بودم برم مثه همیشه لباسای سیامو پوشیدم و لم دادم رو تخت ک جین اومد تو(داداش بزرگه ناتنی شوگا علامت جین=شوگا+)
=اماده شو بیا پایین تا غراشون شرو نشده
+خیلی خوب باشه برو بیرون
جین
اون همیشه همینطور بود یه پسر گوشه گیر و خشک دلم میخواست بعضی وقتا مثه یه برادر بزرگتر بغلش کنم و ارومش کنم ولی اینکارو نمیکردم ....از اتاق اومدم بیرون ک صدای گیتارش گوشمو نوازش داد و شروع کرد به خوندن با صدای خسته و پر از غمش مثه همیشه ...
رفتم پایین باز مامانو بابا دعواشون شده بود مثه همیشهدعوا روی شوگا بود💔 (علامت پدر شوگا* علامت نامادری شوگا")
*مگه از رو جنازه من رد شه اینکارو بکنه
......
#ادامه_دارد
این ی فیک جدیده دوس داشتین تو کامنتا بگین ک ادامش بدم یان 🤍
۱۴.۲k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.