........ بین صبر و انتظار
........ بین صبر و انتظار
دختری,بزرگ شد
که هر بار موهایش را شانه کرد
خاطره ای کنده شد.
تو نچیشده ای,اما
انتظار,طعمی شبیه به
چایِ دم نکشیده دارد
بلا تکلیف و گَس
پر از تفاله هایِ نیمه جان
گاهی زمان..... نه چیزی را حل می کند
و نه می گذارد تو حل کنی
زنی پر از حل نشده هایِ غمگین
همان جایِ همییشگی
منتظرِ معجزه ایست به نام "تو"
(آزاده پیرای)
دختری,بزرگ شد
که هر بار موهایش را شانه کرد
خاطره ای کنده شد.
تو نچیشده ای,اما
انتظار,طعمی شبیه به
چایِ دم نکشیده دارد
بلا تکلیف و گَس
پر از تفاله هایِ نیمه جان
گاهی زمان..... نه چیزی را حل می کند
و نه می گذارد تو حل کنی
زنی پر از حل نشده هایِ غمگین
همان جایِ همییشگی
منتظرِ معجزه ایست به نام "تو"
(آزاده پیرای)
۵۳۴
۲۵ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.