گونه های سرخ p.3
راوی ویو:
تقریبا یک ساعت بود کوک برنگشته بود یونهی ترسش کمتر شده بود
روی تخت نشست
اتاق بزرگی بود با تم سیاه و قرمز
دو پنجره با شیشه های رنگی روبه روی در و تراس بزرگی پشت دومین پنجره بود
رو تخت دراز کشید و بدون اینکه بفهمه خوابش برد
جعون رو کاناپه نشسته بود یادش افتاد که در اتاق رو قفل نکرده به سرعت بالا رفت که با صحنه ای روبه رو شد
دخترک خوابش برده بود موهای پرکلاغیش روی صورتش ریخته بود اون دختر واقعا زیبا بود
از اتاق اومد بیرون و به سمت ندیمه ها رفت تا اتاقی رو برای دخترک اماده کنن
یونهی ویو :
وقتی از خواب بیدار شدم پرده ها کشیده شده بود و نوری وارد اتاق اون خوناشام نمیشد
دستگیره در رو پایین کشیدم عجیبه در باز بود اروم بیرون اومدم که ندیمه ای سمت من اومد
… :هی دختر
یونهی: بله من؟
…: اره با توام شاهزاده گفت اتاق روبه روی اتاقش رو برات اماده کنیم
ببینم اسمت چیه
یونهی: یونهی … کانگ یونهی
...: اوه تو نوه کانگ هستی !
تا حالا گرگینه ای این اطراف ندیدم البته جز جنازه هاشون
یونهی ویو :
جنازه هاشون؟!
از ترس دستام سرد شده بود
...: هی دختر برو تو اتاقت و به هیچ وجه فکر فرار به سرت نزنه
باشه ای گفتم و در اتاق رو باز کردم تم صورتی و مشکی داشت
کمی از اتاق اون کوچکتر بود
رنگ در نشون میداد که از چوب صنوبره
وقتی در رو بستم متوجه قفل شدنش شدم
دو پنجره بزرگ با شیشه های صورتی و قرمز داشت پرده ها هم سیاه بودن
اروم گوشه پرده رو کنار دادم قصر زیبایی بود
اما من الان تو قلعه خاندان جعون هستم؟
وای پدربزرگ من رو میکشه
جلوی اینه نشستم و موهامو شانه زدم
حوصلم سر رفته بود پرده هارو کنار دادم و وارد تراس شدم
اوه لیا پشت اون بوته نیست
جعون رو دیدم سریع داد کشیدم
+هعی جعون اسب من کجاست
برگشت و به بالا نگاه کرد
و بی اهمیت به سمت در ورودی اومد
اما اون چرا زیر افتاب نمیسوخت
در اتاقم باز شد
برگشتم تا جعون رو ببینم اما ندیمه بود
ندیمه: خانم لطفا بیاید پایین برای صبحانه
یونهی: نمیخورم
ندیمه: لطفا ارباب رو عصبانی نکنید برای خودتون میگم
هوفی کشیدم و همراه ندیمه اومدم پایین
واو بال های جعون رو ندیده بودم
واقعا زیباست
کوک: بیا بشین
دور ترین صندلی نشستم
کوک: کنار من
اون قدرتش بیشتر از من بود و قطعا میتونست منو نابود کنه برای همین چیزی نگفتم و رفتم صندلی نزدیکش نشستم
کوک:....
#گونه_های_سرخ
#پارت_سوم
@kelip_k_derama💛⃟🗿
تقریبا یک ساعت بود کوک برنگشته بود یونهی ترسش کمتر شده بود
روی تخت نشست
اتاق بزرگی بود با تم سیاه و قرمز
دو پنجره با شیشه های رنگی روبه روی در و تراس بزرگی پشت دومین پنجره بود
رو تخت دراز کشید و بدون اینکه بفهمه خوابش برد
جعون رو کاناپه نشسته بود یادش افتاد که در اتاق رو قفل نکرده به سرعت بالا رفت که با صحنه ای روبه رو شد
دخترک خوابش برده بود موهای پرکلاغیش روی صورتش ریخته بود اون دختر واقعا زیبا بود
از اتاق اومد بیرون و به سمت ندیمه ها رفت تا اتاقی رو برای دخترک اماده کنن
یونهی ویو :
وقتی از خواب بیدار شدم پرده ها کشیده شده بود و نوری وارد اتاق اون خوناشام نمیشد
دستگیره در رو پایین کشیدم عجیبه در باز بود اروم بیرون اومدم که ندیمه ای سمت من اومد
… :هی دختر
یونهی: بله من؟
…: اره با توام شاهزاده گفت اتاق روبه روی اتاقش رو برات اماده کنیم
ببینم اسمت چیه
یونهی: یونهی … کانگ یونهی
...: اوه تو نوه کانگ هستی !
تا حالا گرگینه ای این اطراف ندیدم البته جز جنازه هاشون
یونهی ویو :
جنازه هاشون؟!
از ترس دستام سرد شده بود
...: هی دختر برو تو اتاقت و به هیچ وجه فکر فرار به سرت نزنه
باشه ای گفتم و در اتاق رو باز کردم تم صورتی و مشکی داشت
کمی از اتاق اون کوچکتر بود
رنگ در نشون میداد که از چوب صنوبره
وقتی در رو بستم متوجه قفل شدنش شدم
دو پنجره بزرگ با شیشه های صورتی و قرمز داشت پرده ها هم سیاه بودن
اروم گوشه پرده رو کنار دادم قصر زیبایی بود
اما من الان تو قلعه خاندان جعون هستم؟
وای پدربزرگ من رو میکشه
جلوی اینه نشستم و موهامو شانه زدم
حوصلم سر رفته بود پرده هارو کنار دادم و وارد تراس شدم
اوه لیا پشت اون بوته نیست
جعون رو دیدم سریع داد کشیدم
+هعی جعون اسب من کجاست
برگشت و به بالا نگاه کرد
و بی اهمیت به سمت در ورودی اومد
اما اون چرا زیر افتاب نمیسوخت
در اتاقم باز شد
برگشتم تا جعون رو ببینم اما ندیمه بود
ندیمه: خانم لطفا بیاید پایین برای صبحانه
یونهی: نمیخورم
ندیمه: لطفا ارباب رو عصبانی نکنید برای خودتون میگم
هوفی کشیدم و همراه ندیمه اومدم پایین
واو بال های جعون رو ندیده بودم
واقعا زیباست
کوک: بیا بشین
دور ترین صندلی نشستم
کوک: کنار من
اون قدرتش بیشتر از من بود و قطعا میتونست منو نابود کنه برای همین چیزی نگفتم و رفتم صندلی نزدیکش نشستم
کوک:....
#گونه_های_سرخ
#پارت_سوم
@kelip_k_derama💛⃟🗿
۶.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.