(فقط قرار بود بردش باشی) part one

(فقط قرار بود بردش باشی) part one
سلام من ا.ت هستم و مادرم سه ساله پیش فوت کرده و با پدرم زندگی میکنم
یه روز رفته بودم بیرون که
پدرم بهم زنگ زد
پدرم گفت:دخترم یه ادرسی بهت میفرستم به اونجا برو
ا.ت گفت: مگه چخبره
پدرم گفت: هر چی گفتم انجام بده سوال نپرس
پدرم قطع کرد
رفتم به ادرسی که پدرم داده بود یه عمارت زیبایی بود خواستم در بزنم که یکی زد تو سرم بیهوش شدم
یک ساعت بعد
بهوش اومدم دیدم دستم بستست و تو یه اتاقم باورم نمیشد پدرم ادرس همچین جایی داده بود
یه پسره جذاب اومد داخل اتاق گفت: چطوری
ا.ت گفت: تو کی هستی
گفت: کیم تهیونگ
ا.ت گفت: کیم تهیونگ کیه
تهیونگ گفت:رئیست
ا.ت گفت: من رئیس ندارم پدرم بهم یه آدرس داد اون اینجا بود حالا نمیدونم کی هستی
تهیونگ گفت: پدرت تورو به من فروخته
ا.ت گفت: دروغ میدی
تهیونگ زنگ زد پدرم برداشت گذاشت رو بلندگو
پدرم گفت: اقای کیم دخترم اومد
تهیونگ گفت: بله اینجاست میخواید باهاش حرف بزنید
پدرم گفت: نه
قطع کرد
تهیونگ گفت: فهمیدی دیگه
ا.ت گفت: امکان نداره الان از جون من چی میخوای منو برای چی خریدی
تهیونگ گفت: به عنوان برده