پارت چهارده
پارت چهارده
+ لوئیس ● بله + وقت رفتنه من وسایلمو جمع کردم الان حواس هیچ کس به ما نیست ● باشه منم وسایلمو جمع کردم . + این راه خیلی طولانیه کی میرسیم به کشتی ● اینجا استراحت میکنیم بعد دوباره راه میفتیم + از قلعه خیلی دوریم ● نه اتفاقا خیلی هم نزدیکیم + ل لو لوئیس اون کالسکه سلطنتیه ● خودشه # بینگو فرار کنسله مچتونو گرفتم . + آه # دیاناااااا ● د دیانا حالت خوبه چشمات رو باز کن # اینجا هیچ درمانگاهی نیست باید بریم قلعه . ^ تو حالت خوبه + خوبم فقط یکم سردمه ^ بزار ببینم داری از تب میسوزی مادر طبیب کی میرسه # یکم دیگه میاد + جیمین میشه منو با مادرت تنها بزاری ^ باشه #میخوای نشنوه که چیکار کردی + خواهش میکنم بهش نگو قول میدم توی ی فرست مناسب خودم بهش بگم # فقط این دفعه من میرم راستی هیچ جا نمیری . (کمی بعد) ^ چه اتفاقی براش افتاده (طبیب : جای نگرانی وجود نداره بر اثر مشکلات هرمونی هست ) ^ خیالم راحت شد . + چی امکان نداره لوئیس همچین کاری نمیکنه ^ لورد لوئیس با انگلستان متحد شده امکان نداره + حالا کجاست × توی سیاه چال زندانیه + من میرم ببینمش ^ منم همینطور ● من نکردم ^ لورد لوئیس چطور حرفاتو باور کنیم × جیمین باید بیای بالا ^ این دیگه چیه × درست نهصد و پنجاه لورد آمریکایی بخاطر خیانت لورد لوئیس اینجا جمع شدن ^ اشراف زاده ها اعصبانی ان × اونم خیلی زیاد ^ میدونیم که خیلی اعصبانی هستین و جواب میخواین اما ما به زودی این مسئله رو حل خواهیم کرد و اون موقع شما رو در جریان میزاریم . × جلسه به پایان رسید همگی پخش بشین . + تو تو چطور اینکارو با من فرانسه و آمریکا کردی ● دیانا من دوستت دارم میخوام که مال من باشی بیا باهم از اینجا بریم جیمین آمریکا این قلعه دربار ولشون کن و با من بیا مال من باش + نمیتونم بخاطر حوس زود گذر تو شوهرم کشورم مردم و دوست دارانم رو ول کنم متاسفم ● پس اون وقت زمانت نمیکنم که جیمین زنده میمونه . + هندری داری چی میگی نمیتونم اینجا صبر کنم تا سربازای کلاریسا به فرانسه حمله کنن اینطوری هم فرانسه نابود میشه هم جون مردمانم به خطر می افته باید جلوشو بگیریم . × جیمین شایعه شده یک افسونگر در شهر هست ^ خب پس چرا نمی گیریدش × چون مردم فقط سایه اون رو دیدین و میگن ی زنیه که در یکم اونور تر زندگی میکنه + حالا چیکار میکنیم ؟ × تو باید ی کمک کوچیک بهمون بکنی + خب × خب به جمالت باید لباس آدمای آدی رو بپوشی و بری پیش اون زن + چی × چی خب که چی چی + فازت چیه × نمیدونم ی چیزی پروندم دیگه ^ اِ داریم از حدف اصلیمون منحرف میشیم + باشه بابا روستایی نشده بودیم که اونم شدیم خیر سرمون ملکه دوتا مملکتیم ^ یاع به نظرت توی لباس روستایی چه شکلی میشه × اعصبانی چهره ای که میخواد کلمون رو بکنه مود ^ راس میگیا
+ لوئیس ● بله + وقت رفتنه من وسایلمو جمع کردم الان حواس هیچ کس به ما نیست ● باشه منم وسایلمو جمع کردم . + این راه خیلی طولانیه کی میرسیم به کشتی ● اینجا استراحت میکنیم بعد دوباره راه میفتیم + از قلعه خیلی دوریم ● نه اتفاقا خیلی هم نزدیکیم + ل لو لوئیس اون کالسکه سلطنتیه ● خودشه # بینگو فرار کنسله مچتونو گرفتم . + آه # دیاناااااا ● د دیانا حالت خوبه چشمات رو باز کن # اینجا هیچ درمانگاهی نیست باید بریم قلعه . ^ تو حالت خوبه + خوبم فقط یکم سردمه ^ بزار ببینم داری از تب میسوزی مادر طبیب کی میرسه # یکم دیگه میاد + جیمین میشه منو با مادرت تنها بزاری ^ باشه #میخوای نشنوه که چیکار کردی + خواهش میکنم بهش نگو قول میدم توی ی فرست مناسب خودم بهش بگم # فقط این دفعه من میرم راستی هیچ جا نمیری . (کمی بعد) ^ چه اتفاقی براش افتاده (طبیب : جای نگرانی وجود نداره بر اثر مشکلات هرمونی هست ) ^ خیالم راحت شد . + چی امکان نداره لوئیس همچین کاری نمیکنه ^ لورد لوئیس با انگلستان متحد شده امکان نداره + حالا کجاست × توی سیاه چال زندانیه + من میرم ببینمش ^ منم همینطور ● من نکردم ^ لورد لوئیس چطور حرفاتو باور کنیم × جیمین باید بیای بالا ^ این دیگه چیه × درست نهصد و پنجاه لورد آمریکایی بخاطر خیانت لورد لوئیس اینجا جمع شدن ^ اشراف زاده ها اعصبانی ان × اونم خیلی زیاد ^ میدونیم که خیلی اعصبانی هستین و جواب میخواین اما ما به زودی این مسئله رو حل خواهیم کرد و اون موقع شما رو در جریان میزاریم . × جلسه به پایان رسید همگی پخش بشین . + تو تو چطور اینکارو با من فرانسه و آمریکا کردی ● دیانا من دوستت دارم میخوام که مال من باشی بیا باهم از اینجا بریم جیمین آمریکا این قلعه دربار ولشون کن و با من بیا مال من باش + نمیتونم بخاطر حوس زود گذر تو شوهرم کشورم مردم و دوست دارانم رو ول کنم متاسفم ● پس اون وقت زمانت نمیکنم که جیمین زنده میمونه . + هندری داری چی میگی نمیتونم اینجا صبر کنم تا سربازای کلاریسا به فرانسه حمله کنن اینطوری هم فرانسه نابود میشه هم جون مردمانم به خطر می افته باید جلوشو بگیریم . × جیمین شایعه شده یک افسونگر در شهر هست ^ خب پس چرا نمی گیریدش × چون مردم فقط سایه اون رو دیدین و میگن ی زنیه که در یکم اونور تر زندگی میکنه + حالا چیکار میکنیم ؟ × تو باید ی کمک کوچیک بهمون بکنی + خب × خب به جمالت باید لباس آدمای آدی رو بپوشی و بری پیش اون زن + چی × چی خب که چی چی + فازت چیه × نمیدونم ی چیزی پروندم دیگه ^ اِ داریم از حدف اصلیمون منحرف میشیم + باشه بابا روستایی نشده بودیم که اونم شدیم خیر سرمون ملکه دوتا مملکتیم ^ یاع به نظرت توی لباس روستایی چه شکلی میشه × اعصبانی چهره ای که میخواد کلمون رو بکنه مود ^ راس میگیا
۳.۲k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.