پارت 28. 4معشوقه

پارت 28. 4معشوقه
ا.ت اهان حالت خوبه
ته عم اره خوبم (ولی از درون نابود است و شکست عشقی خورده ته: ادمین خفه شو میکشمتا
ادمین بخوای منو بکشی کی دیگه برا فالورام پست بزاره هان
ته خوب عم من پست می زارم
ادمین تو که اون سر دنیایی توی کره زندگی می کنی چجوری دستت به گوشی من نمی رسه
ته خوب اره راست میگی خوب نمی کشمت
ادمین تنکس که منو نمی کشی
ویو نویسنده: تهیونگ و جیا از مراسم عروسی رفتن به خونه ی خودشون و بقیه در مراسم عروسی هستند
جیا تهیونگم خوبی به خاطر اون دختره گریه میکنی هان
ته اره خوبم نخیر من به خاطر ا.ت گریه نمی کنم
جیا پس بخاطر چی گریه میکنی
ته خوب هیچی فقط احساساتی شدم و یاد پدر خودم افتادم که توی عروسیمون نبود و به خاطر ا.ت که پدرش نبود
جیا خوب حالا دیگه گذشته و نمی تونی تغییرش بدی
ته ممنون که اینقدر خوب عشقم
جیا ممنون عشقم
گشنته برات شام درست کنم
ته اره گشنمه نودل می خوام
جیا الان برات درست میکنم
ته پس منم برم یه دوش بگیرم بیام
که فردا خیلی کار دارم
جیا باشه برو
نویسنده تهیونگ رفت حموم و بعد از 10مینی در امد
جیا عشقم غذا امادست
ته امدم جیا
ویو ته: نودلو خوردیم و رفتم روی تختم دراز کشیدمو جیا امد بغلم. خوابید بغلش کردم و خوابیدم