part:1
ویو ا.ت
از خواب پریدم خواب بدی دیدم سر درد بدی داشتم چون شب قبلش تو مهمونی خانوادگی زیاد خورده بودم به ساعت نگاه کردم ۵ بود
در اتاقم رو باز کردم و رفتم پایین تهیونگ رو کاناپه نشسته بود کتاب میخوند
+صبحت بخیر جغد من
÷چرا بیداری
+خواب بد دیدم
÷بیا اینجا
کتابو گذاشت زمین رفتم سرم رو ،روی پاهاش گذاشتم
÷بگو ببینم عروسک من چی دیده
+همه جا داشت میسوخت من نمیتونستم فرار کنم
÷من همیشه پیشتم بیب
موهامو نوازش کرد و دوباره لب زد
÷ببین من میدونم چون ازت بزرگ ترم با من زیاد راحت نیستی اما بدون همیشه هر وقت هر جایی خواستی با یکی حرف بزنی و یا کمک بگیری من هستم و همیشه درکت میکنم
+میدونم
+سرم درد میکنه
÷قهوه میخوری؟
+اوهوم
÷پس بزار پاشم
تهیونگ رفت منم دراز کشیدم
به بیرون نگاه میکردم کاناپه رو به دیوار شیشه ای بود که استخر داشت کل خونمون بجای دیوار شیشه بود بجر اتاق ها
رنگ آسمون بنفش بود سکوتی که تو خونه بود عالی بود تهیونگ قهوه رو آورد
از اونجایی که ساعت ۸ میرفتم مدرسه خیالم راحت بود
÷ خیلی خوشگله
+چی
÷انعکاس آسمون رو آب استخر
+اره خیلی
قهوه ام رو خوردم و رفتم دوش گرفتم و درس خوندم
ساعت ۷ و نیم شد
آماده بودم سوار ماشین شخصی شدم و رفتم
رسیدم مدرسه جیهوپ به در جلو کلاس تکیه داده بود
×اوو ببین کی اومد
بدون توجه به حرف های جیهوپ رفتم و نشستم پیش اکیپ
(ویو جیهوپ)
واقعا نمیدونم این حس لعنتی چیه که هم ازش بدم میاد هم خوشم میاد
اون دوست پسر احمقی منو حرص میده واقعا
وارد کلاس شدم بازم دست الکس روی رون ا.ت بود
اما نمیتونستم چیزی بگم نشستم سرجام و با بچه ها حرف زدم معلم اومد تو کلاس و گفت قراره بریم جنگل به مدت ۴ روز جیغ و داد بچه ها رفت بالا
خیل خوشحال بودم چون الکس نمیومد و این موقعیت خوبی بود که ا.ت رو مال خودم
از خواب پریدم خواب بدی دیدم سر درد بدی داشتم چون شب قبلش تو مهمونی خانوادگی زیاد خورده بودم به ساعت نگاه کردم ۵ بود
در اتاقم رو باز کردم و رفتم پایین تهیونگ رو کاناپه نشسته بود کتاب میخوند
+صبحت بخیر جغد من
÷چرا بیداری
+خواب بد دیدم
÷بیا اینجا
کتابو گذاشت زمین رفتم سرم رو ،روی پاهاش گذاشتم
÷بگو ببینم عروسک من چی دیده
+همه جا داشت میسوخت من نمیتونستم فرار کنم
÷من همیشه پیشتم بیب
موهامو نوازش کرد و دوباره لب زد
÷ببین من میدونم چون ازت بزرگ ترم با من زیاد راحت نیستی اما بدون همیشه هر وقت هر جایی خواستی با یکی حرف بزنی و یا کمک بگیری من هستم و همیشه درکت میکنم
+میدونم
+سرم درد میکنه
÷قهوه میخوری؟
+اوهوم
÷پس بزار پاشم
تهیونگ رفت منم دراز کشیدم
به بیرون نگاه میکردم کاناپه رو به دیوار شیشه ای بود که استخر داشت کل خونمون بجای دیوار شیشه بود بجر اتاق ها
رنگ آسمون بنفش بود سکوتی که تو خونه بود عالی بود تهیونگ قهوه رو آورد
از اونجایی که ساعت ۸ میرفتم مدرسه خیالم راحت بود
÷ خیلی خوشگله
+چی
÷انعکاس آسمون رو آب استخر
+اره خیلی
قهوه ام رو خوردم و رفتم دوش گرفتم و درس خوندم
ساعت ۷ و نیم شد
آماده بودم سوار ماشین شخصی شدم و رفتم
رسیدم مدرسه جیهوپ به در جلو کلاس تکیه داده بود
×اوو ببین کی اومد
بدون توجه به حرف های جیهوپ رفتم و نشستم پیش اکیپ
(ویو جیهوپ)
واقعا نمیدونم این حس لعنتی چیه که هم ازش بدم میاد هم خوشم میاد
اون دوست پسر احمقی منو حرص میده واقعا
وارد کلاس شدم بازم دست الکس روی رون ا.ت بود
اما نمیتونستم چیزی بگم نشستم سرجام و با بچه ها حرف زدم معلم اومد تو کلاس و گفت قراره بریم جنگل به مدت ۴ روز جیغ و داد بچه ها رفت بالا
خیل خوشحال بودم چون الکس نمیومد و این موقعیت خوبی بود که ا.ت رو مال خودم
۸.۱k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.