A NOVEL
:A NOVEL. 1402/02/26
اسم رمان:P2=گمشده در دشت سفید
ژانر:عاشقانه،غمگین،فانتزی
شیپ:باکودکو
NAME OF PART: قرار
فلش بک به زمین:با صدای مضخرف آلارم گوشیم بیدار شدم، پرده اتاقم را جمع کردم تا نور به درون اتاقم نفوذ کرد.دست و صورتم را شستم و موهای سبزم را بستم(موهایم کوتاه است و به رنگ سبز)به گوشیم نگاه کردم و پیامی که جوجه تیغی داد رو خوندم. +اوه یادم رفت الان سریع باید بپوشم.پسر سبز لباس هایش را به سرعت پوشید...پیرهن مردانه سفید و با کراوات مشکی و یک سلوار سیاه تقریبا عین کت و شلوار اما بدون کت.بند های کفش هایش را بست و منتظر ماشین معشوقه اش ماند.
معرفی:
کاتسوکی باکوگو:جنسیت پسر_مادر:میتسوکی باکوگو_پدر:میساکی باکوگو_ملقب به کاچان یا جوجه تیغی
ایزوکو میدوریا=جنسیت پسر_مادر:اینکو میدوریا_پدر:هیساشی میدوریا_ملقب به دکو یا بروکلی متحرک
اتمام معرفی:
ماشین سیاه رنگی که مشخص بود از امارت اون جوجه تیغیه جلوی راهم سد شد شیشه رو کشید پایین: _هوی بروکلی متحرک نمیخوای بیا؟ +باشه الان میام. پسر مو سبز که همان دکو بود وارد ماشین معشوقه اش میشه و شروع به حرکت می کنند در راه سر موضوع های گوناگون و جورواجوری بحث می کنند تا به باغ زیبایی می رسند.دکو یتیم بزرگ شده و فقط مادرش ازش محافظت می کند که ان هم مدت کمی در خانه میماند و بقیه روز بیرون است و تا به حال همچین جای قشنگی را با چشم هایش ندیده بود و دهنش 6 متر باز شد +هی کاچان شوخی میکنی دیگه؟ _اخه من چه شوخی با تو دارم بروکلی متحرک؟ +اخه...خیلی قشنگه _بیا پایین. از ماشین پیاده شدم و تا در دست ها را دید زدم تا از انجا خواطره قشنگی بسازم با صدای جوجه تیغی به خودم اومدم _هوی دکو نمیخوای بیای جلوتر؟ _چرا...الان میام. دستم را در دستان کاچان گذاشتم و جلوتر رفتم. به خطAINA
........................................................................................
اینم یه پارت قشنگ تقدیم نگاه های جذابتان به مناسبت تولدم:)
finish: bakudeku page
#گمشده_در_دشت_سفید #تولدم #باکودکو #باکوگو #دکو #مای_هیرو_اکادمی
اسم رمان:P2=گمشده در دشت سفید
ژانر:عاشقانه،غمگین،فانتزی
شیپ:باکودکو
NAME OF PART: قرار
فلش بک به زمین:با صدای مضخرف آلارم گوشیم بیدار شدم، پرده اتاقم را جمع کردم تا نور به درون اتاقم نفوذ کرد.دست و صورتم را شستم و موهای سبزم را بستم(موهایم کوتاه است و به رنگ سبز)به گوشیم نگاه کردم و پیامی که جوجه تیغی داد رو خوندم. +اوه یادم رفت الان سریع باید بپوشم.پسر سبز لباس هایش را به سرعت پوشید...پیرهن مردانه سفید و با کراوات مشکی و یک سلوار سیاه تقریبا عین کت و شلوار اما بدون کت.بند های کفش هایش را بست و منتظر ماشین معشوقه اش ماند.
معرفی:
کاتسوکی باکوگو:جنسیت پسر_مادر:میتسوکی باکوگو_پدر:میساکی باکوگو_ملقب به کاچان یا جوجه تیغی
ایزوکو میدوریا=جنسیت پسر_مادر:اینکو میدوریا_پدر:هیساشی میدوریا_ملقب به دکو یا بروکلی متحرک
اتمام معرفی:
ماشین سیاه رنگی که مشخص بود از امارت اون جوجه تیغیه جلوی راهم سد شد شیشه رو کشید پایین: _هوی بروکلی متحرک نمیخوای بیا؟ +باشه الان میام. پسر مو سبز که همان دکو بود وارد ماشین معشوقه اش میشه و شروع به حرکت می کنند در راه سر موضوع های گوناگون و جورواجوری بحث می کنند تا به باغ زیبایی می رسند.دکو یتیم بزرگ شده و فقط مادرش ازش محافظت می کند که ان هم مدت کمی در خانه میماند و بقیه روز بیرون است و تا به حال همچین جای قشنگی را با چشم هایش ندیده بود و دهنش 6 متر باز شد +هی کاچان شوخی میکنی دیگه؟ _اخه من چه شوخی با تو دارم بروکلی متحرک؟ +اخه...خیلی قشنگه _بیا پایین. از ماشین پیاده شدم و تا در دست ها را دید زدم تا از انجا خواطره قشنگی بسازم با صدای جوجه تیغی به خودم اومدم _هوی دکو نمیخوای بیای جلوتر؟ _چرا...الان میام. دستم را در دستان کاچان گذاشتم و جلوتر رفتم. به خطAINA
........................................................................................
اینم یه پارت قشنگ تقدیم نگاه های جذابتان به مناسبت تولدم:)
finish: bakudeku page
#گمشده_در_دشت_سفید #تولدم #باکودکو #باکوگو #دکو #مای_هیرو_اکادمی
۸.۱k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.