عشق سخت پارت ۱۱
فلش بک صبح
ویو سارینا
با صدا یکی از خواب بیدار شدم، بله فلیکس بود
فلیکس: پاشو خرس تنبل
سارینا: اگه من خرس تنبلم تو چیی
فلیکس: نمیدونم بنظرت چی ام(اومد جلو صورت سارینا)
سارینا: برو عقب تر
فلیکس: نمیرم
سارینا:یه چی بگم
فلیکس: یه سری تکون داد
سارینا: خیلی شبیه جوجه ها می مونی
فلیکس: عه که اینطور
سارینا: بله همینطوره
فلیکس شروع کرد به قلقلک دادن سارینا خونه پر شده بود از خنده ی این دو تا
فلیکس: خب پاشو بریم صبحونه بخوریم
سارینا: اوک
فلیکس: بعدام باید بریم خریدای عروسی رو انجام بدیم
سارینا: یکم زود نیس
فلیکس: میخوام زود تر ماله من شی
فلیکس: بعدم ۳ روز دیگه عروسیه
سارینا: لبنخد
خلاصه صبحونه رو خوردن
رفتن برای خرید
موقعه خرید لباس عروس
فلیکس: نه این بازه
..
فلیکس: اینم خیلی سادس
..
فلیکس: اینم قشنگ نیس
سارینا: فلیکسسسسسس
فلیکس:🤣🤣🤣 باشه برو اونو بپوش
سارینا: خب چطوره؟؟
فلیکس:(محو سارینا بود که)خ..خیلی خ..وشگل شدی
سارینا:مرسی
داشتیم می رفتیم حساب کنیم که فلیکس با یه تاج اومد و اونو گذاشت سرم
فلیکس: حالا شدی ملکه ی من
سارینا: لبخند
موقعه خرید لباس فلیکس
سارینا:نه خیلی طرح داره
..
سارینا: از رنگش خوشم نیومد
..
سارینا: به لباس نمیخوره
..
سارینا: اینکه اصلا
فلیکس:(اومد دم گوش سارینا و) جان جدت دس از سرم وردار
سارینا: باشه ، برو اون بپوش
..
فلیکس:بگو خوبه تو رو خدا
سارینا:عا..عالیع، خیلی خوشتیپ شدی
فلش بک به فردا
ویو سارینا
با صدا یکی از خواب بیدار شدم، بله فلیکس بود
فلیکس: پاشو خرس تنبل
سارینا: اگه من خرس تنبلم تو چیی
فلیکس: نمیدونم بنظرت چی ام(اومد جلو صورت سارینا)
سارینا: برو عقب تر
فلیکس: نمیرم
سارینا:یه چی بگم
فلیکس: یه سری تکون داد
سارینا: خیلی شبیه جوجه ها می مونی
فلیکس: عه که اینطور
سارینا: بله همینطوره
فلیکس شروع کرد به قلقلک دادن سارینا خونه پر شده بود از خنده ی این دو تا
فلیکس: خب پاشو بریم صبحونه بخوریم
سارینا: اوک
فلیکس: بعدام باید بریم خریدای عروسی رو انجام بدیم
سارینا: یکم زود نیس
فلیکس: میخوام زود تر ماله من شی
فلیکس: بعدم ۳ روز دیگه عروسیه
سارینا: لبنخد
خلاصه صبحونه رو خوردن
رفتن برای خرید
موقعه خرید لباس عروس
فلیکس: نه این بازه
..
فلیکس: اینم خیلی سادس
..
فلیکس: اینم قشنگ نیس
سارینا: فلیکسسسسسس
فلیکس:🤣🤣🤣 باشه برو اونو بپوش
سارینا: خب چطوره؟؟
فلیکس:(محو سارینا بود که)خ..خیلی خ..وشگل شدی
سارینا:مرسی
داشتیم می رفتیم حساب کنیم که فلیکس با یه تاج اومد و اونو گذاشت سرم
فلیکس: حالا شدی ملکه ی من
سارینا: لبخند
موقعه خرید لباس فلیکس
سارینا:نه خیلی طرح داره
..
سارینا: از رنگش خوشم نیومد
..
سارینا: به لباس نمیخوره
..
سارینا: اینکه اصلا
فلیکس:(اومد دم گوش سارینا و) جان جدت دس از سرم وردار
سارینا: باشه ، برو اون بپوش
..
فلیکس:بگو خوبه تو رو خدا
سارینا:عا..عالیع، خیلی خوشتیپ شدی
فلش بک به فردا
۵.۴k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.