هیچوقت فکر نمیکردم ب این زودی بگذره اون روزایی که تنها دل
هیچوقت فکر نمیکردم ب این زودی بگذره اون روزایی که تنها دلخوشیمون بالا رفتن از درخت توت خونه ی مادربزرگ بود و دغدغمون چادر پهن کردن زیر درخت ک مبادا یه دونه از توت ها قسر در بره فک نمیکردم تموم شه ظهرای تابستونی ک بوی قرمه سبزی میپیچید تو خونه و همه ردیفی مینشستیم سر سفره و بیشتر از این ک متوجه غذا خوردن بشیم گرم صحبت میشدیم کاش میشد برگردیم به همون روزایی که آرامش فقط یه عکس نبود لحظه لحظه زندگی بود...
۳.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲